
Sign up to save your podcasts
Or


شربتی در دو لعل جانان است
که خیالش مفرح جان است
از پی قتل مردم دانا
تیغ در دست طفل نادان است
میتوان یافتن ز زخم دلم
کاین جراحت نه کار پیکان است
قتلگاهی است کوی او کان جا
زخم بیداد و تیغ پنهان است
دلم از ناله شعله در خرمن
چشمم از گریه خانه ویران است
سر زلفی چگونه گردد جمع
که از آن مجمعی پریشان است
چشم امید هر مسلمانی
پی آن چشم نامسلمان است
گر تو درمان درد عشاقی
درد الحق که عین درمان است
منع زاری مکن فروغی را
که گلت را هزار دستان است
By Amer Ghavaniniشربتی در دو لعل جانان است
که خیالش مفرح جان است
از پی قتل مردم دانا
تیغ در دست طفل نادان است
میتوان یافتن ز زخم دلم
کاین جراحت نه کار پیکان است
قتلگاهی است کوی او کان جا
زخم بیداد و تیغ پنهان است
دلم از ناله شعله در خرمن
چشمم از گریه خانه ویران است
سر زلفی چگونه گردد جمع
که از آن مجمعی پریشان است
چشم امید هر مسلمانی
پی آن چشم نامسلمان است
گر تو درمان درد عشاقی
درد الحق که عین درمان است
منع زاری مکن فروغی را
که گلت را هزار دستان است