در سال ۱۳۳۳ هستیم، هنوز یکسال از کودتای ۲۸ مرداد نگذشته و تیمسار زاهدی، نخست وزیر ایران هست. او حکومت نظامی برقرار کرده، مطبوعات رو محدود کرده و مخالفان شاه رو یکی پس از دیگری تار و مار میکنه. از سوی دیگه دکتر مظفر بقایی میخواد مثل دورههای قبل، خودش رو نامزد انتخابات مجلس کنه. اما دولت به او توصیه میکنه که شرکت در انتخابات براش گرون تموم میشه اما دکتر بقایی گوشش به این حرفها بدهکار نیس. او خودش رو پنهانی به زادگاهش، کرمان میرسونه تا از اونجا کاندید بشه
راوی و شاهد عینی این قسمت: دکتر مظفر بقایی کرمانی
______
صفحهی ما در تلگرامصفحهی ما در حامی باش