شعر فارسی با آمر قوانینی

ترک یار عزیز نتوانیم، سعدی


Listen Later

ما گدایان خیل سلطانیم


شهربند هوای جانانیم


بنده را نام خویشتن نبود


هر چه ما را لقب دهند آنیم


گر برانند و گر ببخشایند


ره به جای دگر نمی‌دانیم


چون دلارام می‌زند شمشیر


سر ببازیم و رخ نگردانیم


دوستان در هوای صحبت یار


زر فشانند و ما سر افشانیم


مر خداوند عقل و دانش را


عیب ما گو مکن که نادانیم


هر گلی نو که در جهان آید


ما به عشقش هزار دستانیم


تنگ‌چشمان نظر به میوه کنند


ما تماشاکنان بستانیم


تو به سیمای شخص می‌نگری


ما در آثار صنع حیرانیم


هر چه گفتیم جز حکایت دوست


در همه عمر از آن پشیمانیم


سعدیا بی‌وجودِ صحبتِ یار


همه عالم به هیچ نستانیم


ترک جان عزیز بتوان گفت


ترک یار عزیز نتوانیم


...more
View all episodesView all episodes
Download on the App Store

شعر فارسی با آمر قوانینیBy Amer Ghavanini