شعر فارسی با آمر قوانینی

تو دانی، حافظ


Listen Later

نسیم صبح سعادت! بدان نشان که تو دانی

گذر به کوی فلان کن، در آن زمان که تو دانی


تو پیک خلوت رازی و دیده بر سر راهت

به مردمی، نه به فرمان، چنان بران که تو دانی


بگو که جان عزیزم ز دست رفت، خدا را

ز لعل روح‌فزایش ببخش آن که تو دانی


من این حروف نوشتم، چنان که غیر ندانست

تو هم ز روی کرامت، چنان بخوان که تو دانی


خیال تیغ تو با ما، حدیث تشنه و آب است

اسیر خویش گرفتی، بکُش چنان که تو دانی


امید در کمرِ زَرکِشَت چگونه ببندم؟

دقیقه‌ای است نگارا در آن میان که تو دانی


یکی است تُرکی و تازی، در این معامله حافظ

حدیث عشق بیان کن، بدان زبان که تو دانی


...more
View all episodesView all episodes
Download on the App Store

شعر فارسی با آمر قوانینیBy Amer Ghavanini