Radium(reality radio show)رادیوم

یک سه(S1-EP3) - پیرمردی که گوش نمی‌کرد،گربه‌ای که ول نمیکرد


Listen Later

با کارِل رفتم بیرون که یه قدمی بزنیم. کارل دوستمه،۶ ساله که با هم زندگی می‌کنیم و پا‌به‌پام تو این ۶ سال خندیده و گریه و بازی کرده و به هم عشق دادیم.
هنوز از خونه‌ خیلی دور نشده بودیم که اون دستِ خیابون یه پیرمردی صدام زد،اسمش رو یادم نیست. از اون پیرمرد‌های لج باز بود که احتمالا خون بچه‌هاش رو کرده بود تو شیشه و اگه از نزدیکانت باشه لازمه هروقت می‌بینیش چند بار کله‌ات رو بذاری لای در و انقد بکوبی تا تموم کنی.
مثلا من رو صدا کرد که با من حرف بزنه،ولی همش با حسن آقا حرف میزد.حسن آقا دوستش بود که نمی‌دونم چطوری تا الان از دستش سالم‌ مونده بود! حرفهای من رو می‌شنید ولی جوابش رو به حسن آقا می‌داد، لامصب فقط‌ چیزهایی که دلش می‌خواست رو می‌شنید‌ و یه جاهایی هم‌ که کلا انگار با مفهوم شنیدن بیگانه بود و به جاش هرچی با شنیدن بیگانه بود،با حرف زدن باگانه بود! حسن آقا و قانع کردنش تنها هدف زندگیش بود،و البته قانع کردن من و احتمالا همه‌ی آدم‌های روی کره‌ی زمین . تو راه برگشت بالای درخت یه چیزی دیدم، یه بچه گربه...
...more
View all episodesView all episodes
Download on the App Store

Radium(reality radio show)رادیومBy Ardalan-shahrzad

  • 4.6
  • 4.6
  • 4.6
  • 4.6
  • 4.6

4.6

8 ratings