
Sign up to save your podcasts
Or


▨ نام شعر: سلام بر تو ای جنون
▨ شاعر: یوسفعلی میرشکاک
▨ با صدای: یوسفعلی میرشکاک
▨ پالایش و تنظیم: شهروز
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سلام بر تو ای جنون! که میدهی فراریام
از این حصارِ دلشکن به جاده میسپاریام
هزار بار بردهای به بادها سپردهای
دوباره خسته دیدهای به دست خود حصاریام
جنون بیا رها مکن که عقل بشکند مرا
به دست کهنهخصمِ خود چگونه می گذاریام؟
غریبهام هنوز هم اگرچه دستِ دوستان
چو مار میخزد برون ز آستین به یاریام
همیشه بیم داشتم که گر ز پا درافکند
زمانهام به دشمنی ز خاک برنداریام
ز خاک برنداشتی، نمانده جایِ آشتی
چه بیهدهست این که سر به شانه میگذاریام
▨
یوسفعلی میرشکاک
By شهروز کبیری▨ نام شعر: سلام بر تو ای جنون
▨ شاعر: یوسفعلی میرشکاک
▨ با صدای: یوسفعلی میرشکاک
▨ پالایش و تنظیم: شهروز
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سلام بر تو ای جنون! که میدهی فراریام
از این حصارِ دلشکن به جاده میسپاریام
هزار بار بردهای به بادها سپردهای
دوباره خسته دیدهای به دست خود حصاریام
جنون بیا رها مکن که عقل بشکند مرا
به دست کهنهخصمِ خود چگونه می گذاریام؟
غریبهام هنوز هم اگرچه دستِ دوستان
چو مار میخزد برون ز آستین به یاریام
همیشه بیم داشتم که گر ز پا درافکند
زمانهام به دشمنی ز خاک برنداریام
ز خاک برنداشتی، نمانده جایِ آشتی
چه بیهدهست این که سر به شانه میگذاریام
▨
یوسفعلی میرشکاک