انسان متّکی بر خدا بود، اما گناه کرد و مرکز اتّکای خود را از دست داد. او آزاد بود اما اسیر شد، جاودانی بود ولی دچار مرگ گرديد. پیامبران راستين آمدند تا انسان را تشويق به اطاعت از خدا کنند.‏

پیامبر راستين، مطیع خداست، نه انسان. او درک می‌کند که در حضور خدای مقدس، گناهکار وناقابل است. او الهام خدا را درک می‌کند و می‌داند که ذات انسان چگونه است.‏

پیامبر راستين کسی‌ست که انسان را نسبت به خداوند، حق‌شناس و سپاس‌گزار نمايد و در وجود او، ارادۀ پیروی و اطاعت کردن از فرامین الهی را تقویت کند.‏

خواست خدا اين نيست که انسان، از او جدا باشد و هلاک گردد. خدا می‌خواهد که ما با او اتحاد و رابطۀ نزديکی داشته باشيم. به‌‌همين علت، پيامبران راستين آمدند تا نقشه و کلام خدا را به انسان‌ها اعلام کنند.‏

مسیح آمد تا رابطۀ حيات‌بخشی را که خدا با انسان داشت و به‌خاطر گناهِ انسان، قطع شده بود، از طريق مرگ و قيامش، دوباره برقرار کند. انسان در اتحاد با مسيحِ خداوند، تولد روحانی و زندگی نو می‌يابد.‏

وقتی ایوب بیمار شد و از درد و رنج بی‌تاب بود، شناخت او در مورد خدا بیشتر شد. در آن روز­های سخت و تاریک بود که بينش ايوب نسبت به خدا عميق‌تر شد و توانست خدا را بهتر درک کند.‏

زندگیِ موقت در رحم مادر و همچنين در این جهان فانی، نقشۀ خدا برای انسان نبوده است. طرح و هدف نهایی خدا برای ما انسان‌ها، نجات از گناه و جهنم و يافتن حيات جاودانی در مسيحِ خداوند است.‏

شیطان سرچشمۀ دروغ است و او اولین دروغ تاریخ را به انسان گفت. شيطان قبل‌از سقوط از جايگاه آسمانی‌اش، به فرشتگان خدا دروغ گفت و بعداز سقوط، در باغ عدن به آدم و حوا دروغ گفت.‏

هدف شیطان و ارواح پليدی که پیرو او هستند این است که خواست خدا انجام نشود. بزرگترین هدف شیطان و ديوهايش این است که نگذارند مژدۀ انجیل به سراسر دنیا برسد و مردم نجات يابند.‏

بیش از پنج هزار نمونه از نسخه‌های کتب مقدسه در موزه‌های بزرگ دنیا که همه باهم تطابق دارند صحت کتاب مقدس را ثابت می‌کنند. خداوند نقشه‌ای عالی برای شکست شيطان و نجات انسان داشت.‏