رستاک | فرزندِ کوه و سیمرغ
یه کودک با موی سپید، یه پدر که شک میکنه، و کوهی که بیشتر از یه پناهگاهه...
وقتی زال به دنیا میاد، همه ازش میترسن.
و سام! پدرش، دلش نمیخواد باور کنه این بچه از خون خودشه.
اما اون شب، وقتی کودک رو تو دل کوه رها میکنه،
یه اتفاق افتاد که هیچکس انتظارشو نداشت:
سیمرغ، پرندهی افسانهای، فرود اومد...
توی این اپیزود، غرور، رنج، بخشش و سرنوشت با هم گره میخورن.
قصهای که از دل شاهنامه بیرون اومده، اما هنوز، با همهمون حرف میزنه.
داستانِ طرد شدن، پذیرفته شدن، و پر درخشانی که نشونهی یک عهد بود...
در قسمت دوم، میریم به کابل..
جایی که عشق از پنجرهی بلند سرک میکشه و غرور، در مقابل دل، زانو میزنه.
.
.
.
.
.
شاهنامه، فردوسی، زال، سیمرغ، سام نریمان، زال و رودابه، داستان عاشقانه، داستان حماسی، اسطوره ایرانی، افسانه ایرانی، قصههای کهن، فولکلور ایرانی، پادکست فارسی، داستان صوتی، پادکست داستانی، روایت نمایشی، داستان کلاسیک، پادکست روایی، قصه صوتی، پادکست تاریخی، داستان فارسی، ادبیات کهن، داستان افسانهای، داستان اسطورهای، قصه فارسی، پادکست قصه، ایران باستان، پادکست ادبی، قهرمان ایرانی، پر سیمرغ، کوه البرز، داستان شاهنامه، نریمان، تهمورث، داستان پدر و پسر، تولد زال، سیمرغ افسانهای، موجودات اسطورهای، بازگشت قهرمان، داستا
نهای فارسی اصیل