
Sign up to save your podcasts
Or


کشور ما یکی از معدود کشورهایی است که همزمان هم بازار مصرف ۸۵ میلیونی دارد، هم زیرساخت صنعتی نسبتاً کامل، هم نیروی انسانی تحصیلکرده و خلاق، و هم منابع طبیعی فراوان؛ اما با این همه، سهم برندهای ایرانی از سبد خانوار بهطرز تأسفباری پایین است. نظرسنجیهای متعدد (از ایسپا تا تحقیقات داخلی شرکتهای بزرگ) یک عدد تقریباً ثابت را نشان میدهند: در اکثر دستههای کالایی بادوام و نیمهبادوام، بیش از ۶۰ تا ۸۵ درصد مصرفکنندگان، حتی در شرایط برابر کیفیت و قیمت، ترجیح میدهند برند خارجی (یا حداقل برچسبخورده به خارجی) بخرند.
این پدیده دیگر فقط یک «عادت خرید» نیست؛ یک بحران ملی اعتماد است که چرخهای معیوب ساخته: برند ایرانی → فروش کم → سرمایهگذاری کم در تحقیق و توسعه و بازاریابی → کیفیت و تصویر ذهنی ضعیفتر → فروش کمتر
نسل متولد دهههای ۵۰ و ۶۰ هنوز طعم «جنس کوپنی» و «محصولات داخلی بیکیفیت دوران جنگ و تحریم» را به یاد دارد. این خاطره بهصورت ناخودآگاه به نسل بعد منتقل شده است.
از دوران ناصرالدینشاه و ورود اولین کالاهای صنعتی اروپا تا امروز، «غربی = مدرن و باکیفیت» در ناخودآگاه جامعه ایرانی نقش بسته است. سریالهای ترکی و کرهایِ دوبلهشده در دو دهه اخیر نیز همین نقش را بهروز شده را بازی کردهاند.
در ایران همچنان داشتن کالای خارجی (حتی کارکرده) نماد «کلاس بالاتر» است. این موضوع بهخصوص در کالاهای قابلمشاهده (موبایل، خودرو، لباس) شدیدتر است.
بیشتر برندهای ایرانی هنوز شبکه خدمات گسترده، قطعات یدکی در دسترس و پاسخگویی سریع ندارند. این در حالی است که حتی برندهای چینی درجه سه در ایران شبکه خدمات بهتری ارائه میدهند.
بسیاری از برندهای ایرانی هنوز از فونتها، رنگها و طرحهای دهه ۷۰ و ۸۰ استفاده میکنند. نامهایی که یا خیلی محلیاند یا خیلی کلیشهای («ملت، ملی، ایرانیان، پارس …»).
در برخی موارد، برند ایرانی به دلیل تیراژ پایین و هزینههای سربار، گرانتر از برند خارجیِ وارداتی درمیآید و توجیهی هم برای مصرفکننده ارائه نمیدهد.
شعار «حمایت از تولید ملی» دیگر جواب نمیدهد. مصرفکننده امروز میپرسد: «به من چه میدهی که خارجی نمیدهد؟»
اما استثنا هم داریم؛ برندهایی که دیوار بیاعتمادی را شکستهاند
مشترک همه این برندهای موفق یک چیز است: آنها بهجای شعار «ایرانی بخرید»، روی کیفیت واقعی، خدمات پس از فروش، طراحی بهروز و داستانگویی جذاب سرمایهگذاری کردهاند.
تا وقتی برند ایرانی نتواند در سه حوزه زیر اعتماد مصرفکننده را به دست بیاورد، هیچ چیز عوض نمیشود:
وقتی این سه اعتماد ساخته شود، مصرفکننده ایرانی نه تنها برند ایرانی میخرد، بلکه با افتخار آن را به دیگران هم توصیه میکند. همانطور که امروز دیجیکالا را توصیه میکند یا در مواد غذایی با افتخار میگوید «من فقط کاله میخرم».
تغییر ممکن است. فقط نیاز به اراده، سرمایهگذاری بلندمدت و صداقت دارد؛ هم از سمت برندها، هم از سمت ما بهعنوان مصرفکننده.
پادکست مدیروز، پادکستی متفاوت برای افزایش توانمندی و تعیین مسیر حرکت در موفقیت و مدیریت عمر و کسب و کار است. وظیفه ما تغییر دیگران نیست، بلکه تغییر خودمان و آگاهی رسانی به دیگران است.
این مجموعه پادکستها توسط تیم «مدیروز» فراهم شده است. برای کسب اطلاعات بیشتر به وبسایت مدیروز مراجعه کنیم.
By dotamim3.9
1111 ratings
کشور ما یکی از معدود کشورهایی است که همزمان هم بازار مصرف ۸۵ میلیونی دارد، هم زیرساخت صنعتی نسبتاً کامل، هم نیروی انسانی تحصیلکرده و خلاق، و هم منابع طبیعی فراوان؛ اما با این همه، سهم برندهای ایرانی از سبد خانوار بهطرز تأسفباری پایین است. نظرسنجیهای متعدد (از ایسپا تا تحقیقات داخلی شرکتهای بزرگ) یک عدد تقریباً ثابت را نشان میدهند: در اکثر دستههای کالایی بادوام و نیمهبادوام، بیش از ۶۰ تا ۸۵ درصد مصرفکنندگان، حتی در شرایط برابر کیفیت و قیمت، ترجیح میدهند برند خارجی (یا حداقل برچسبخورده به خارجی) بخرند.
این پدیده دیگر فقط یک «عادت خرید» نیست؛ یک بحران ملی اعتماد است که چرخهای معیوب ساخته: برند ایرانی → فروش کم → سرمایهگذاری کم در تحقیق و توسعه و بازاریابی → کیفیت و تصویر ذهنی ضعیفتر → فروش کمتر
نسل متولد دهههای ۵۰ و ۶۰ هنوز طعم «جنس کوپنی» و «محصولات داخلی بیکیفیت دوران جنگ و تحریم» را به یاد دارد. این خاطره بهصورت ناخودآگاه به نسل بعد منتقل شده است.
از دوران ناصرالدینشاه و ورود اولین کالاهای صنعتی اروپا تا امروز، «غربی = مدرن و باکیفیت» در ناخودآگاه جامعه ایرانی نقش بسته است. سریالهای ترکی و کرهایِ دوبلهشده در دو دهه اخیر نیز همین نقش را بهروز شده را بازی کردهاند.
در ایران همچنان داشتن کالای خارجی (حتی کارکرده) نماد «کلاس بالاتر» است. این موضوع بهخصوص در کالاهای قابلمشاهده (موبایل، خودرو، لباس) شدیدتر است.
بیشتر برندهای ایرانی هنوز شبکه خدمات گسترده، قطعات یدکی در دسترس و پاسخگویی سریع ندارند. این در حالی است که حتی برندهای چینی درجه سه در ایران شبکه خدمات بهتری ارائه میدهند.
بسیاری از برندهای ایرانی هنوز از فونتها، رنگها و طرحهای دهه ۷۰ و ۸۰ استفاده میکنند. نامهایی که یا خیلی محلیاند یا خیلی کلیشهای («ملت، ملی، ایرانیان، پارس …»).
در برخی موارد، برند ایرانی به دلیل تیراژ پایین و هزینههای سربار، گرانتر از برند خارجیِ وارداتی درمیآید و توجیهی هم برای مصرفکننده ارائه نمیدهد.
شعار «حمایت از تولید ملی» دیگر جواب نمیدهد. مصرفکننده امروز میپرسد: «به من چه میدهی که خارجی نمیدهد؟»
اما استثنا هم داریم؛ برندهایی که دیوار بیاعتمادی را شکستهاند
مشترک همه این برندهای موفق یک چیز است: آنها بهجای شعار «ایرانی بخرید»، روی کیفیت واقعی، خدمات پس از فروش، طراحی بهروز و داستانگویی جذاب سرمایهگذاری کردهاند.
تا وقتی برند ایرانی نتواند در سه حوزه زیر اعتماد مصرفکننده را به دست بیاورد، هیچ چیز عوض نمیشود:
وقتی این سه اعتماد ساخته شود، مصرفکننده ایرانی نه تنها برند ایرانی میخرد، بلکه با افتخار آن را به دیگران هم توصیه میکند. همانطور که امروز دیجیکالا را توصیه میکند یا در مواد غذایی با افتخار میگوید «من فقط کاله میخرم».
تغییر ممکن است. فقط نیاز به اراده، سرمایهگذاری بلندمدت و صداقت دارد؛ هم از سمت برندها، هم از سمت ما بهعنوان مصرفکننده.
پادکست مدیروز، پادکستی متفاوت برای افزایش توانمندی و تعیین مسیر حرکت در موفقیت و مدیریت عمر و کسب و کار است. وظیفه ما تغییر دیگران نیست، بلکه تغییر خودمان و آگاهی رسانی به دیگران است.
این مجموعه پادکستها توسط تیم «مدیروز» فراهم شده است. برای کسب اطلاعات بیشتر به وبسایت مدیروز مراجعه کنیم.

7,881 Listeners

1,057 Listeners

1,679 Listeners

1,151 Listeners

255 Listeners

2,546 Listeners

425 Listeners

139 Listeners

494 Listeners

2,967 Listeners

549 Listeners

52 Listeners

186 Listeners

510 Listeners

208 Listeners