Sign up to save your podcastsEmail addressPasswordRegisterOrContinue with GoogleAlready have an account? Log in here.
FAQs about داستانهای مقاومت:How many episodes does داستانهای مقاومت have?The podcast currently has 921 episodes available.
August 31, 2020عاشورا فلسفه آزادی- گفتگو با برادر مجاهد محمد حیاتی- قسمت چهارمدر برنامههای قبل درباره شرایط حاکم بر دوران بعد از رحلت پیامبر و شکل گیری طبقه اشراف و اقداماتی که معاویه برای حفظ تاج و تخت خودش انجام داد صحبت کردیم از قتل و کشتار و جنایت در حق پیروان راستین آیین پیامبر تا شیطانسازی علیه حضرت علی و خاندان نبوت ضمنا درباره مشابهتهای اقدامات معاویه با کارهایی که رژیم آخوندی علیه مجاهدین انجام داده و میده هم صحبت کردیم امروز در خدمت برادر مجاهد محمد حیاتی هستیم تا بحثمون درباره پیام و فلسفه عاشورا رو ادامه بدیم.مرحلهٌ جديدي درجريان رشد جنبش فرارسيد. حضرت حسين(ع) در مدينه بهسر ميبرد و معاويه د راوج دجالیت بخصوص پس از شهادت امام حسن ع سعی میکرد كمتر باوي برخوردي داشته باشد.چرا که برای کسی پنهان نبود که امام حسین فرزند و توصیه شده پیامبر بود . چنانكه در پاسخ حاكم مدينه كه پس از شهادت «حجر» خبر رفتوآمدهايي را ميان امام(ع) و بزرگان عراق به او داده بود، نوشت: …مباد مباد به حسين تعرض برسانی ، مادامي كه او دست بهاقدامي نزده تو هم تعرض نداشته باش.معاویه نامهٌ موذيانهٌ تزويرآميزي هم بهامام(ع) فرستاد و پيمان گذشته را يادآور شد. امام(ع) ضمن نامهٌ مفصل اعتراضآميزي يكبهيك جنايات و مردمفريبيهاي او را تا كشتار ياران علي(ع) متذكر شد و معاويه را بهقصاص بشارت داد و صريحاً او را در كار دين گرگ چوپاننما ناميد.حتي وقتي مالي از راه مدينه از يمن بهشام براي معاويه ميبردند، امام حسین تمام آن اموال را مصادره كرد و ضمن نامهٌ عتابآميزي، رسيد آنرا براي معاويه فرستاد(16).در اواخر عمر معاويه كه داستان وليعهدي يزيد بالا گرفته بود، حسین ع …تمام افراد آگاهی كه رسول خدا(ص) را ديده بودند را از همه شهرها، دعوت كرد آنها که در حدود هزارنفر بودند در «مني» از مناطق شهر مکه حاضر شدند و براي آنها سخنراني نمود و گفت شما ميبينيد اين دیکتاتور با ما و شيعيان ما چه ميكند، شما آنچه در اين مجلس گفتگو ميشود در شهر خود و براي هموطنان خود شرح دهيد امام سخنرانی تاريخي خود را كه در تشريح وظايف و مسئوليتهاي برگزيدگان اجتماع (قشراول) ، بيان كرد. قسمتي از اينسخنرانی چنين است(18):ابتدابه جایگاه اجتماعی یاران پیامبر اشاره وبعد مسئولیتهایشان را یادآوری کرد .به آنها اعتراض کرد وگفت: ميبينيد كه پيمانهاي خدايي (همهٌ موازين و حدود) شكسته ميشوند و هراس نميداريد،درحالیکه نسبت به حقوق خودتان حساس هستید. كورها و لالها و زمينگيرها در شهرها بيسرپرست افتادهاند و برايشان ترحم نميشود و شما درخور مسئوليت و تواناييتان كار نميكنيد و نسبت بهآنكس هم كه وظيفهٌ خود را انجام ميدهد اعتنا نداريد و بهمسامحه و سازشكاري و همكاري با ظالمان آرميدهايد. اينها بدانجهت است كه خدا شمارا از سکوت در برابر زشتیها نهی کردهاست و شما از آن غافليد.شما سزاوار بالاترين مصيبتيد بخاطرآنکه از مسئوليت آگاهانه خود دست كشيديد و ايكاش در راه آن وارد عمل میشدید. اين بدانجهت است كه زمام امور بايد بهدست قشر آگاه باشد کسانیكه خداشناس و نگهدارندهٌ حرمتها و جلال او باشند (حفظ حدود و موازين خدایی ومردمی) و شما از اين مسئوليت شانه خالی کردهاید. زیرا که در رابطه با حق و حقوق مردم دچار تفرقه شدید و صبر و مقاومت پیشه نکردید و سختیهای راه را بردوش ننهاده.بایدکه (زمام) امور خداو خلق بهشما بازميگشت و بهدست شما اجرا ميشد. ليكن شما ستمگران را درمقام خود جا داديد و زمام امور خدا را در كف ايشان نهاديد كه بهاشتباه عمل ميكنند و در شهوات و مال اندوزی و کسب قدرت پيش ميروند. در نتیجه فرار شما از مرگ و دلخوشيتان بهزندگاني گذرا، به آنها فرصت سلطه وقدرت داده است. چراکه شما ضعيفان و محرومان ناتوان رارهاکرده و بهايشان تسليم كرديد تا برخي را برده و مقهور خود كنند و برخي را بهخاطر لقمهناني به اسارت و بردگی درآورند. و در مملكت بهخواست خود و فاسدان حاکم حكم ميرانند و راه رسوايي و پستي را براي هوا وتمایلات خود هموار ميكنند. برخداو خلق خدا جسارت کرده قهر نمودند واززشتیهاوشرارتهاو اشرار پیروی ميكنند. در هر شهري گويندهيي از جانب خود برمنبر دارند و اين سرزمين پايمال آنهاست. برهمهجاي آن دست گشادهاند و به قتل وغارت ثروت مردم و اموال بیت المال اشتغال دارند. مردم بردهٌ آنها و دراختيار ايشانند و هردستي برسر آنان بكوبند، دفاع نتوانند كرد. دستهيي زورگو و جبار كه به خدا و به قیامت باورندارند و بر خلق خدا شديداً فشار ميآورند. پس ايعجب و چرا كه تعجب نكنم كه زمين در تصرف مردي دجال و ستمكار است .او باجگيري نابهكاراست و بر مردم ناتوان و مستضعف ترحمي ندارد… خدايا ميداني كه كه اينها را نميگويم كه چندينروز بهفرمانروايي برسم، و آرزوي آن را هم ندارم. ميداني كه من مشتاق اصلاح دين تو هستم و خواستار آبادي شهرها و آزادي مردمم، و نمي خواهم بندگان مظلومت در دست ستمگران اسير باشند. اين ستمگران ميكوشند چراغ هدايتي را كه پيامبر ميان امت برافروخته است، خاموش كنند، ولي توكل ما برخداست و ما بهسوي او بازميگرديم…سلطنت یزید وقیام عاشورایی امام حسیندر نيمه رجب سال 60 هجري، معاويه ، كه پس از شهادت حضرت علي (ع) در سال 40 هجري به مدت 20 سال يك امپراطوري فاشيستي دینی راه انداخته بود مرد . او قبل از مرگش، سعي كرد كه براي پسر فاسدش يزيد، از مردم بيعت بگيردتاسلطنتش موروثی شود. اما معاويه حواسش جمع بود و به اين دليل که از قبل تعهد داده بود که دنبال سلطنت موروثی نباشد،در مورد بیعت گرفتن براي پسرش ، با امام حسين كاري نداشت . اما يزيد پس از مرگ پدرش، مي خواست قبل از اين كه خبر مرگ معاويه در همه جا بپيچد، از امام حسين بيعت بگيرد. به اين دليل به والي خودش در مدينه نوشت كه از حسين بن علي، بيعت بگير و اگر بيعت نكرد ، گردنش را بزن .در اینجا بود که فاز سیاسی افشاگرانه ۱۰ ساله به پایان رسید و نیاز به جنگ با حداکثر فدا بود«جنگ»! «نبرد عادلانه بهخاطر نفي موانع راه خدا» اكنون ارابهٌ تكامل اين نهضت بدانجا رسيده بود كه بي«قرباني» پيش نميرفت و از اينپس هركار سیاسی – مبارزاتی بجز قيام مسلحانه و شورش با فدای حداکثر بيهوده بود.وهر سازش و نرمش وکوتاه آمدن در برابر سلطنت مطلقه یزیدی تنها باعث استحکام حاکمیت او میشد. این قسمت را با سخنان خواهر مریم از زبان امام حسین تمام میکنم:امام حسین میگوید: هر زندهیی راه مرا میرود. راه تکامل و رهایی. و این مسیر و نقشه مسیر آنهایی است که به جبرهای زمانه و اجبارات بندهساز تن نمیدهند. به آنچه ملاء و محیط سیاسی و اجتماعی دیکته میکند تن نمیدهند. شورش میکنند. میجنگند... سر میدهند و جان میبازند. زندگان حقیقی همانهایی هستند که بهقول قرآن از جانب خدا و از جانب پیامبر و پیامآورانش بهچیزی فراخوانده میشوند که آنها را زنده میکند و آنان بهاین فراخوان پاسخ مثبت میدهند.به قیام و خیزش، به درهم شکستن زنجیرها، به شکستن بتها، به درهم کوبیدن قلعه و ناخدای استبداد، این روایت خدای آزادیست. این است آنچه حماسه عاشورا فرا راه جهان بشری قرار داده است: حیات طیبه، زندگی حقیقی، زندگی آزاد از همه جبرها و اسارتها. و این است گوهر درخشان قیام حسینی و فلسفه فدای تمام عیار او..در قسمت بعد به عاشوا فلسفه آزادی می پردازیم...more21minPlay
August 30, 2020عاشورا فلسفه آزادی- گفتگو با محمد حیاتی - قسمت سوممعاویه رو در روی اسلام انقلابی معاویه در عوامفریبی و مهارت رزیلانه اش در واژگون جلوهدادن شخصيت علي(ع) و بخصوص پس از شهادت حضرت علی بهترين فرصت را يافته و با مجموعهيي از نقشههاي حسابشده و بهاتكاي خانواده و اقوامش كه از پيش درصدد امحاي آيين نو و احياي نظام سلطنتی و تبعيضي منحط گذشته بودند، بهعمل ميپردازد.معاویه با خریدن فرمانداران با صدهاهزاردرهم مانند زیادبن ابیه که فرمانده استان فارس بود و «حکم کندی»فرمانده ۴۰۰۰ سپاهی با پانصد هزار درهم و عبیداللله بن عباس که فرمانده سپاه امام حسن بود را با هزار هزار درهم و جاسوسانی که بسوی امام حسن برای خبرچینی و ترور فرستاد/معاويه پس از بهدست گرفتن امور، با كشتار جمعي و فردي و مرگهاي ناشي از مسموميت و خفقان و اختناق، بهخوبي نشان داد كه بهتر اداره ميكند!مثال زير نمونهيي از رعيتداري اوست:…زياد (حاكم معاويه در بصره و كوفه) در حكومت، سياست سخت و خشني را كه معاويه ميخواست پيش گرفت و در بصره و كوفه نافرمانان و مخالفان حكومت را بهشدت تعقيب ميكرد. در كوفه مردم را بهچهاردسته قسمت كرد و براي هرقسمت رئيسي از خود آنها انتخاب كرد و او را مسئول خلافكاري آن قسمت قرار داد و بهقول خودش بيگناه را بهجرم گناهكار مؤاخذه ميكرددر دورهٌ «زياد» چندينهزار نفر در بصره و كوفه محكوم بهقتل شدندمعاويه اموال رنجبران و محرومان را ميخورد و هدر ميكرد و آنگاه براي ساكت كردن محرومان بهقرآن ـكه همهچيز را از آن خدا ميداندـ استناد ميجست و ميگفت «المال» مالالله(109) يا آزادمردان بزرگواري چون مالك را با عسل مسموم ميكرد و آنگاه بهاستناد مضامين قرآني ميگفت انللّه جنوداً من عسل. ملاحظه كنيد چگونه ساحت اصيلترين حقايق هستي را بهكثافت خود آلوده ميكند!(نمونه دیگری از جنایتهای معاویه علیه امام حسن عمعاويه دخترش را با 200هزار درهم، طهي: هركس كه امام حسن(ع) را بكشد «قرار داد»(114). بايد يادآوري كرد كه مخاطب نامههاي معاويه، تمام اعيان و اشراف و رؤساي قبايل و از اين قبيل بودند.لازم به ذکر است که به دلیل همین غارتگری و تجاوز و سرکوب در فارس شورش شد که با سرکوب و قتل عام به آن پاسخ داد.سلطنتحكومت معاويه دوران جديدي را در تاريخ اسلام ميگشايد، و آن تغيير خلافت بهپادشاهي و سلطنت است. سلطنتي كه مشخصهٌ آن اختناق و وحشت و كامجويي مشتي اراذل سفله است و طبق معمول در اينگونه نظامها، همهٌ حقايق و مقدسات در زير انبوهي از دروغ و تهمت مدفون ميشوند. «در اين دوران طبعاً نوك تيز همهٌ افترائات نفرتبار متوجه دودمان انقلاب است كه بههيچرو نظم حاضر را تأييد نميكند». اين است كه سبولعن علي(ع) و همرزمانش آرم مخصوص اين دستگاه ميگردد.نمونه دیگری از شیطانسازی و سرکوب و ترود دستگاه معاویه :«زيادبن ابيه»، قويترين مهرهٌ حزب اشرافي اموي، حاكم بصره بود. او با ايجاد شديدترين خفقانها و بهكارگرفتن وقيحانهترين راههاي قتل و شكنجه و بهكمك (8) سيستم منظم اطلاعاتي، سلطهٌ جابرانهٌ خود و نظام اموي را تحكيم ميبخشيد. «زياد» بهسبب دوستي ديرينهيي كه با «حجربن عدي» داشت، بهاو گفت: «از تو ميخواهم كه هيچگاه علي(ع) را بهنيكي ياد نكني و از اميرمؤمنان معاويه بد نگويي»(9).«زياد» چون شنيد كه ايشان جمع گشته و با ايجاد گروههايي بهمخالفت با معاويه برخاسته و مردم را بهقيام تشويق ميكنند، «حجر» و «عمروبنحمقخزاعي» و دوستان و ياران ايشان را مورد تعقيب قرار داد. بعضي از آنها را كه نامآور نبودند، كشت و «حجر» و سيزدهتن از رهبران قيام را كه درميان مردم داراي اعتبار فراوان بودند و خود قادر نبود آنها را بهقتل برساند توقيف كرده نزد معاويه فرستاد و براي معاويه نوشت:ايشان هنوز بهشام نرسيده بودند كه معاويه جلادانش را براي قتل آنها روانه كرد. دژخيمي روي به «حجر» نمود و گفت: اي امير گمراهان و اي كافران طغيانگر و دوستدار علي، اميرالمؤمنين معاويه بهمن دستور داده كه اگر از سركشي و طغيان خويش دست برنداري، گردن تو و ياران ترا بزنم. «حجر» در پاسخ گفت: «ان الصبر علي حر السيف لاَيسر علينا مما تدعوننا اليه ثم القدوم علي الله و علي نبيه و علي وصيه احب الينا من دخول النار» (البته صبر كردن برگرمي و برندگي شمشير آسانتر است از آنچه ما را بدان ميخوانيد… ما دوستتر داريم بر محمد و دوست يكدل او علي وارد شويم، تا با تسليم درمقابل شما بهجهنم درآييم(10).«حجر» و ششتن از ياران او را شهيد ساخته و سرهايشان را با دوتن ديگر كه هنوز شهيدشان نكرده بودند بهارمغان نزد معاويه بردند(11).يكي از اين دوتن بهزندان و تبعيد محكوم شد و ديگري عبدالرحمنبن حسان كه نشئهٌ ديكتاتور را از بادهٌ پيروزي برهم زده بود، بهكوفه اعزام گرديد تا «زيادبن ابيه» او را كه «از يارانش بدتر است»، «بهبدترين وجه»(12) بكشد.ميراثخوار حكومتنيمهٌ رجب سال60 هجري، زمين پليدترين وجود انساني را در دل خود جاي داد. در اين هنگام معاويه پساز چهلسال ديكتاتوري كه بيستسال آن در امارت برشام و بيستسال ديگر در حكومت برتمامي جهان اسلام گذشته بود، بهسن هشتادسالگي درگذشت. وي در ايام سلطنتش كه فصل جديدي در دفتر اسلام است، درصدد برآمد تا بهرسم مرتجعانهٌ كسرايان، حكومت مسلمين را ميراث بيقيدوشرط فرزندش نموده و با وليعهدتراشي، سيطرهٌ ناميمون خاندانش را بر اين خوان يغما در آينده نيز ادامه دهد.من عمدا دراین قسمت به نمونه های چپاول و غارت معاویه اشاره کردم که نشان دهیم که چگونه جامعه اسلامی را به یک مسیر انحرافی وبه سمت یک نظام اشرافیت،طبقاتی نظام سلطنتی مطلقه ولایت فقیه ویک رژیم موروثی پیش ببرد تا بامقایسه باسران دزد و غارتگر سران مرگ و قتل عام رژیم ولایت فقیه بیشتر آشنا شویم.سؤال این استکه در مقابل چنین رژیمی چه باید کرد بخصوص که ویژگی این رژیم سوءاستفاده از دین و اسلام است که سرکوب و قتل و عام و غارت و چپاول غیر قابل قیاس با هیچ دیکتاتوری دیگر است .آیا راه برون رفت وجود دارد؟ آیا باید تسلیم شد ؟ باید جنگید ؟به چه قیمت ؟جنگ با دودمان و نظام مطلقه ولایت فقیه معاویه با الگوی عاشورا فلسفه آزادیهمانطور که گفتیم تاریخ تماما با دومسیر ازادی و ظلم روبرو بوده و مسیر دیگری برای زندگی وجود ندارد یاآزادی به هرقیمت و جنگ تمام عیار و یا تسلیم و همکاری با جنایتهای دیکتاتوری امام حسین جنگ تمام عیار با سنگین ترین بها علیه یزید را انتخاب کرد و برغم نصایح و اندرزهای سازشکاران و تسلیم شدگان بی هزینه با قاطعیت برای راه که همان مبارزه عاشورا گونه است را انتخاب کرد که در درس بعدی به آن می پردازیم تا با شناخت بیشتر این نهضت پایدار و جاودانه بتوانیم بساط ظلم و جنایت رژیم ولایت فقیه را از ایران و از تاریخ حذف کنیم....more25minPlay
FAQs about داستانهای مقاومت:How many episodes does داستانهای مقاومت have?The podcast currently has 921 episodes available.