
Sign up to save your podcasts
Or


▨ نام شعر: تنها صداست که میماند
▨ شاعر: فروغ فرخزاد
▨ با صدای: فریدون فرخزاد
♬ پالایش و تنظیم: شهروز
ــــــــــــــــــــــــ
تذکر: این خوانش فقط شامل بخشهایی از شعر است که احتمالا به انتخاب فریدون فرخزاد بوده و فایلی از خوانش کامل شعر در دسترس نیست
ــــــــــــــــــــــــ
چرا توقف کنم، چرا؟
پرندهها به جستجوی جانب آبی رفتهاند
افق عمودی است
افق عمودی است و حرکت، فوارهوار
و در حدود بینش
سیارههای نورانی میچرخند
زمین در ارتفاع به تکرار میرسد
و چاههای هوایی
به نقبهای رابطه تبدیل میشوند
و روز وسعتی است
که در مخیلهی تنگ کرم روزنامه نمیگنجد
چرا توقف کنم؟
راه از میان مویرگهای حیات میگذرد
کیفیت محیط کشتی زهدان ماه
سلولهای فاسد را خواهد کشت
و در فضای شیمیایی بعد از طلوع
تنها صداست
صدا که ذوب ذرههای زمان خواهد شد
چرا توقف کنم؟
چه میتواند باشد مرداب
چه میتواند باشد جز جای تخمریزی حشرات ِ فاسد
افکار سردخانه را جنازههای بادکرده رقم میزنند
نامرد، در سیاهی
فقدان مردیش را پنهان کردهاست
و سوسک... آه
وقتی که سوسک سخن میگوید
چرا توقف کنم؟
همکاری حروف سربی بیهودهست
همکاری حروف سربی
اندیشهٔ حقیر را نجات خواهدداد
من از سلالهی درختانم
تنفس هوای مانده ملولم میکند
پرندهای که مرده بود، به من پند داد که پرواز را بخاطر بسپارم
نهایت تمامی نیروها پیوستن است، پیوستن
به اصل روشن خورشید
و ریختن به شعور نور
طبیعی است
که آسیابهای بادی میپوسند
چرا توقف کنم؟
من خوشههای نارس گندم را
به زیر پستان میگیرم
و شیر میدهم
صدا، صدا، تنها صدا
صدای خواهش شفاف آب به جاری شدن
صدای ریزش نور ستاره بر جدار مادگی خاک
صدای انعقاد نطفهی معنی
و بسط ذهن مشترک عشق
صدا، صدا، صدا، تنها صداست که میماند
در سرزمین قد کوتاهان
معیارهای سنجش
همیشه بر مدار صفر سفر کردهاند
چرا توقف کنم؟
من از عناصر چهارگانه اطاعت میکنم
و کار تدوین نظامنامهی قلبم
کار حکومت محلی کوران نیست
مرا به زوزهی دراز توحش
درعضو جنسی حیوان چکار
مرا به حرکت حقیر کرم در خلاء گوشتی چکار
مرا تبار خونی گلها به زیستن متعهد کرده است
تبار خونی گلها میدانید؟
By Schahrouz4.9
1717 ratings
▨ نام شعر: تنها صداست که میماند
▨ شاعر: فروغ فرخزاد
▨ با صدای: فریدون فرخزاد
♬ پالایش و تنظیم: شهروز
ــــــــــــــــــــــــ
تذکر: این خوانش فقط شامل بخشهایی از شعر است که احتمالا به انتخاب فریدون فرخزاد بوده و فایلی از خوانش کامل شعر در دسترس نیست
ــــــــــــــــــــــــ
چرا توقف کنم، چرا؟
پرندهها به جستجوی جانب آبی رفتهاند
افق عمودی است
افق عمودی است و حرکت، فوارهوار
و در حدود بینش
سیارههای نورانی میچرخند
زمین در ارتفاع به تکرار میرسد
و چاههای هوایی
به نقبهای رابطه تبدیل میشوند
و روز وسعتی است
که در مخیلهی تنگ کرم روزنامه نمیگنجد
چرا توقف کنم؟
راه از میان مویرگهای حیات میگذرد
کیفیت محیط کشتی زهدان ماه
سلولهای فاسد را خواهد کشت
و در فضای شیمیایی بعد از طلوع
تنها صداست
صدا که ذوب ذرههای زمان خواهد شد
چرا توقف کنم؟
چه میتواند باشد مرداب
چه میتواند باشد جز جای تخمریزی حشرات ِ فاسد
افکار سردخانه را جنازههای بادکرده رقم میزنند
نامرد، در سیاهی
فقدان مردیش را پنهان کردهاست
و سوسک... آه
وقتی که سوسک سخن میگوید
چرا توقف کنم؟
همکاری حروف سربی بیهودهست
همکاری حروف سربی
اندیشهٔ حقیر را نجات خواهدداد
من از سلالهی درختانم
تنفس هوای مانده ملولم میکند
پرندهای که مرده بود، به من پند داد که پرواز را بخاطر بسپارم
نهایت تمامی نیروها پیوستن است، پیوستن
به اصل روشن خورشید
و ریختن به شعور نور
طبیعی است
که آسیابهای بادی میپوسند
چرا توقف کنم؟
من خوشههای نارس گندم را
به زیر پستان میگیرم
و شیر میدهم
صدا، صدا، تنها صدا
صدای خواهش شفاف آب به جاری شدن
صدای ریزش نور ستاره بر جدار مادگی خاک
صدای انعقاد نطفهی معنی
و بسط ذهن مشترک عشق
صدا، صدا، صدا، تنها صداست که میماند
در سرزمین قد کوتاهان
معیارهای سنجش
همیشه بر مدار صفر سفر کردهاند
چرا توقف کنم؟
من از عناصر چهارگانه اطاعت میکنم
و کار تدوین نظامنامهی قلبم
کار حکومت محلی کوران نیست
مرا به زوزهی دراز توحش
درعضو جنسی حیوان چکار
مرا به حرکت حقیر کرم در خلاء گوشتی چکار
مرا تبار خونی گلها به زیستن متعهد کرده است
تبار خونی گلها میدانید؟

7,900 Listeners

2,073 Listeners

1,057 Listeners

1,156 Listeners

177 Listeners

433 Listeners

142 Listeners

148 Listeners

2,964 Listeners

649 Listeners

395 Listeners

512 Listeners

134 Listeners

208 Listeners

57 Listeners