برنامه شماره ۱۹ گنج حضوراجرا: پرویز شهبازیPDF ،تمامی اشعار این برنامهحافظ، دیوان غزلیات، شماره ۴۸۱بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنیخون خوری گر طلب روزی ننهاده کنیآخرالامر گل کوزه گران خواهی شدحالیا فکر سبو کن که پر از باده کنیگر از آن آدمیانی که بهشتت هوس استعیش با آدمی ای چند پری زاده کنیتکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزافمگر اسباب بزرگی همه آماده کنیاجرها باشدت ای خسرو شیرین دهنانگر نگاهی سوی فرهاد دل افتاده کنیخاطرت کی رقم فیض پذیرد هیهاتمگر از نقش پراگنده ورق ساده کنیکار خود گر به کرم بازگذاری حافظای بسا عیش که با بخت خداداده کنیای صبا بندگی خواجه جلال الدین کنکه جهان پرسمن و سوسن آزاده کنیمولوی، مثنوی، دفتر دوم، سطر ۱۴۱گشت با عیسی یکی ابله رفیقاستخوانها دید در حفرهٔ عمیقگفت ای همراه آن نام سنیکه بدان مرده تو زنده میکنیمر مرا آموز تا احسان کنماستخوانها را بدان با جان کنمگفت خامش کن که آن کار تو نیستلایق انفاس و گفتار تو نیستکان نفس خواهد ز باران پاکتروز فرشته در روش دراکترعمرها بایست تا دم پاک شدتا امین مخزن افلاک شدخود گرفتی این عصا در دست راستدست را دستان موسی از کجاستگفت اگر من نیستم اسرارخوانهم تو بر خوان نام را بر استخوانگفت عیسی یا رب این اسرار چیستمیل این ابله درین بیگار چیستچون غم خود نیست این بیمار راچون غم جان نیست این مردار رامردهٔ خود را رها کردست اومردهٔ بیگانه را جوید رفوگفت حق ادبار اگر ادبارجوستخار روییده جزای کشت اوستآنک تخم خار کارد در جهانهان و هان او را مجو در گلستانگر گلی گیرد به کف خاری شودور سوی یاری رود ماری شودکیمیای زهر و مارست آن شقیبر خلاف کیمیای متقی