برنامه شماره ۲۱ گنج حضوراجرا: پرویز شهبازیPDF ،تمامی اشعار این برنامهمولوی، دیوان شمس، شماره ۲۸۶۲هله هشدار که با بیخبران نستیزیپیش مستان چنان رطل گران نستیزیگر نخواهی که کمان وار ابد کژ مانیچون کشندت سوی خود همچو کمان نستیزیگر نخواهی که تو را گرگ هوا بردردچون تو را خواند سوی خویش شبان نستیزیعجمی وار نگویی تو شهان را که کییدچون نمایند تو را نقش و نشان نستیزیاز میان دل و جان تو چو سر برکردندجان به شکرانه نهی تو به میان نستیزیچو به ظاهر تو سمعنا و اطعنا گفتیظاهر آنگه شود این که به نهان نستیزیدر گمانی ز معاد خود و از مبدا خودشودت عین چو با اهل عیان نستیزیدر تجلی بنماید دو جهان چون ذراتگر شوی ذره و چون کوه گران نستیزیز زمان و ز مکان بازرهی گر تو ز خودچو زمان برگذری و چو مکان نستیزیمثل چرخ تو در گردش و در کار آییگر چو دولاب تو با آب روان نستیزیچون جهان زهره ندارد که ستیزد با شاهالله الله که تو با شاه جهان نستیزیهم به بغداد رسی روی خلیفه بینیگر کنی عزم سفر در همدان نستیزیحیله و زوبعی و شیوه و روبه بازیراست آید چو تو با شیر ژیان نستیزیهمچو آیینه شوی خامش و گویا تو اگرهمه دل گردی و بر گفت زبان نستیزی