برنامه شماره ۴۹ گنج حضوراجرا: پرویز شهبازیPDF ،تمامی اشعار این برنامهمولوی، دیوان شمس، شماره ۲۴۴۴چون درشوی در باغ دل مانند گل خوش بو شویچون برپری سوی فلک همچون ملک مه رو شویگر همچو روغن سوزدت خود روشنی کردی همهسرخیل عشرتها شوی گر چه ز غم چون مو شویهم ملک و هم سلطان شوی هم خلد و هم رضوان شویهم کفر و هم ایمان شوی هم شیر و هم آهو شویاز جای در بیجا روی وز خویشتن تنها رویبیمرکب و بیپا روی چون آب اندر جو شویچون جان و دل یکتا شوی پیدای ناپیدا شویهم تلخ و هم حلوا شوی با طبع می همخو شویاز طبع خشکی و تری همچون مسیحا برپریگردابها را بردری راهی کنی یک سو شویشیرین کنی هر شور را حاضر کنی هر دور راپرده نباشی نور را گر چون فلک نه تو شویشه باش دولت ساخته مه باش رفعت یافتهتا چند همچون فاخته جوینده و کوکو شویخالی کنی سر از هوس گردی تو زنده بینفسیاهو نگویی زان سپس چون غرقه یاهو شویهر خانه را روزن شوی هر باغ را گلشن شویبا من نباشی من شوی چون تو ز خود بیتو شویسر در زمین چندین مکش سر را برآور شاد کشتا تازه و خندان و خوش چون شاخ شفتالو شویدیگر نخواهی روشنی از خویشتن گردی غنیچون شاه مسکین پروری چون ماه ظلمت جو شویتو جان نخواهی جان دهی هر درد را درمان دهیمرهم نجویی زخم را خود زخم را دارو شوی