برنامه شماره ۵۱ گنج حضوراجرا: پرویز شهبازیPDF ،تمامی اشعار این برنامهحافظ، دیوان غزلیات، شماره ۲۶۸گلعذاری ز گلستان جهان ما را بسزین چمن سایه آن سرو روان ما را بسمن و همصحبتی اهل ریا دورم باداز گرانان جهان رطل گران ما را بسقصر فردوس به پاداش عمل میبخشندما که رندیم و گدا دیر مغان ما را بسبنشین بر لب جوی و گذر عمر ببینکاین اشارت ز جهان گذران ما را بسنقد بازار جهان بنگر و آزار جهانگر شما را نه بس این سود و زیان ما را بسیار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیمدولت صحبت آن مونس جان ما را بساز در خویش خدا را به بهشتم مفرستکه سر کوی تو از کون و مکان ما را بسحافظ از مشرب قسمت گله ناانصافیستطبع چون آب و غزلهای روان ما را بسمولوی، دیوان شمس، شماره ۱۲۵۸آن مایی همچو ما دلشاد باشدر گلستان همچو سرو آزاد باشچون ز شاگردان عشقی ای ظریفدر گشاد دل چو عشق استاد باشگر غمی آید گلوی او بگیرداد از او بستان امیرداد باشجان تو مستست در بزم احدتن میان خلق گو آحاد باشگاه با شیرین چو خسرو خوش بخندگه ز هجرش کوه کن فرهاد باشگه نشاط انگیز همچون گلشنشگه چو بلبل نال و خوش فریاد باشپیش سروش چون خرامد خاک باشچون گلش عنبر فشاند باد باشحاصل اینست ای برادر چون فلکدر جهان کهنه نوبنیاد باشدر میان خارها چون خارپشتسر درون و شادمان و راد باش