برنامه شماره ۱۲۷ گنج حضوراجرا: پرویز شهبازیPDF ،تمامی اشعار این برنامهمولوی، دیوان شمس، شماره ۳۰۵۱به عاقبت بپریدی و در نهان رفتیعجب عجب به کدامین ره از جهان رفتیبسی زدی پر و بال و قفس دراشکستیهوا گرفتی و سوی جهان جان رفتیتو باز خاص بدی در وثاق پیرزنیچو طبل باز شنیدی به لامکان رفتیبدی تو بلبل مستی میانه جغدانرسید بوی گلستان به گل ستان رفتیبسی خمار کشیدی از این خمیر ترشبه عاقبت به خرابات جاودان رفتیپی نشانه دولت چو تیر راست شدیبدان نشانه پریدی و زین کمان رفتینشانهای کژت داد این جهان چو غولنشان گذاشتی و سوی بینشان رفتیتو تاج را چه کنی چونک آفتاب شدیکمر چرا طلبی چونک از میان رفتیدو چشم کشته شنیدم که سوی جان نگردچرا به جان نگری چون به جان جان رفتیدلا چه نادره مرغی که در شکار شکورتو با دو پر چو سپر جانب سنان رفتیگل از خزان بگریزد عجب چه شوخ گلیکه پیش باد خزانی خزان خزان رفتیز آسمان تو چو باران به بام عالم خاکبه هر طرف بدویدی به ناودان رفتیخموش باش مکش رنج گفت و گوی بخسبکه در پناه چنان یار مهربان رفتی