برنامه شماره ۱۲۸ گنج حضوراجرا: پرویز شهبازیPDF ،تمامی اشعار این برنامهمولوی، دیوان شمس، شماره ۲۸۶۵در رخ عشق نگر تا به صفت مرد شوینزد سردان منشین کز دمشان سرد شویاز رخ عشق بجو چیز دگر جز صورتکار آن است که با عشق تو هم درد شویچون کلوخی به صفت تو به هوا برنپریبه هوا برشوی ار بشکنی و گرد شویتو اگر نشکنی آن کت به سرشت او شکندچونک مرگت شکند کی گهر فرد شویبرگ چون زرد شود بیخ ترش سبز کندتو چرا قانعی از عشق کز او زرد شویمولوی، دیوان شمس، شماره ۴ای یوسف خوش نام ما خوش میروی بر بام ماای درشکسته جام ما ای بردریده دام ماای نور ما ای سور ما ای دولت منصور ماجوشی بنه در شور ما تا می شود انگور ماای دلبر و مقصود ما ای قبله و معبود ماآتش زدی در عود ما نظاره کن در دود ماای یار ما عیار ما دام دل خمار ماپا وامکش از کار ما بستان گرو دستار مادر گل بمانده پای دل جان میدهم چه جای دلوز آتش سودای دل ای وای دل ای وای ما