برنامه شماره ۱۸۳ گنج حضوراجرا: پرویز شهبازیPDF ،تمامی اشعار این برنامهمولوی، دیوان شمس، شماره ۱۲۱۲دست بنه بر دلم از غم دلبر مپرسچشم من اندرنگر از می و ساغر مپرسجوشش خون را ببین از جگر مؤمنانوز ستم و ظلم آن طره کافر مپرسسکه شاهی ببین در رخ همچون زرمنقش تمامی بخوان پس تو ز زرگر مپرسعشق چو لشکر کشید عالم جان را گرفتحال من از عشق پرس از من مضطر مپرسهست دل عاشقان همچو دل مرغ از اوجز سخن عاشقی نکته دیگر مپرسخاصیت مرغ چیست آنک ز روزن پردگر تو چو مرغی بیا برپر و از در مپرسچون پدر و مادر عاشق هم عشق اوستبیش مگو از پدر بیش ز مادر مپرسهست دل عاشقان همچو تنوری به تابچون به تنور آمدی جز که ز آذر مپرسمرغ دل تو اگر عاشق این آتشستسوخته پر خوشتری هیچ تو از پر مپرسگر تو و دلدار سر هر دو یکی کرده ایتپای دگر کژ منه خواجه از این سر مپرسدیده و گوش بشر دان که همه پرگلستاز بصر پروحل گوهر منظر مپرسچونک بشستی بصر از مدد خون دلمجلس شاهی تو راست جز می احمر مپرسرو تو به تبریز زود از پی این شکر رابا لطف شمس حق از می و شکر مپرس