برنامه شماره ۲۰۱ گنج حضوراجرا: پرویز شهبازیPDF ،تمامی اشعار این برنامهمولوی، دیوان شمس، شماره ۱۹۸۹جنتی کرد جهان را ز شکر خندیدنآنک آموخت مرا همچو شرر خندیدنگر چه من خود ز عدم دلخوش و خندان زادمعشق آموخت مرا شکل دگر خندیدنبی جگر داد مرا شه دل چون خورشیدیتا نمایم همه را بیز جگر خندیدنبه صدف مانم خندم چو مرا درشکنندکار خامان بود از فتح و ظفر خندیدنیک شب آمد به وثاق من و آموخت مراجان هر صبح و سحر همچو سحر خندیدنگر ترش روی چو ابرم ز درون خندانمعادت برق بود وقت مطر خندیدنچون به کوره گذری خوش به زر سرخ نگرتا در آتش تو ببینی ز حجر خندیدنزر در آتش چو بخندید تو را می گویدگر نه قلبی بنما وقت ضرر خندیدنگر تو میر اجلی از اجل آموز کنونبر شه عاریت و تاج و کمر خندیدنور تو عیسی صفتی خواجه درآموز از اوبر غم شهوت و بر ماده و نر خندیدنور دمی مدرسه احمد امی دیدیرو حلالستت بر فضل و هنر خندیدنای منجم اگرت شق قمر باور شدبایدت بر خود و بر شمس و قمر خندیدنهمچو غنچه تو نهان خند و مکن همچو نباتوقت اشکوفه به بالای شجر خندیدنمولوی، مثنوی، دفتر دوم، سطر ۱۱۰۱وت اندر فعل آید ز اتفاقچون قران دیو با اهل نفاقاین معانی راست از چرخ نهمبی همه طاق و طرم طاق و طرمخلق را طاق و طرم عاریتستامر را طاق و طرم ماهیتستاز پی طاق و طرم خواری کشندبر امید عز در خواری خوشندبر امید عز دهروزهٔ خدوکگردن خود کردهاند از غم چو دوکچون نمیآیند اینجا که منمکاندرین عز آفتاب روشنممولوی، مثنوی، دفتر اول، سطر ۳۹۵۹آبگینه زرد چون سازی نقابزرد بینی جمله نور آفتاببشکن آن شیشهٔ کبود و زرد راتا شناسی گرد را و مرد راگرد فارس گرد سر افراشتهگرد را تو مرد حق پنداشتهمولوی، مثنوی، دفتر اول، سطر ۳۹۶۴من نیم سگ شیر حقم حقپرستشیر حق آنست کز صورت برستشیر دنیا جوید اشکاری و برگشیر مولی جوید آزادی و مرگچونک اندر مرگ بیند صد وجودهمچو پروانه بسوزاند وجود