برنامه شماره ۲۰۸ گنج حضوراجرا: پرویز شهبازیPDF ،تمامی اشعار این برنامهمولوی، دیوان شمس، شماره ۱۳۱۶رو رو که نهای عاشق ای زلفک و ای خالکای نازک و ای خشمک پابسته به خلخالکبا مرگ کجا پیچد آن زلفک و آن پیچکبر چرخ کجا پرد آن پرک و آن بالکای نازک نازکدل دل جو که دلت ماندروزی که جدا مانی از زرک و از مالکاشکسته چرا باشی دلتنگ چرا گردیدل همچو دل میمک قد همچو قد دالکتو رستم دستانی از زال چه میترسییا رب برهان او را از ننگ چنین زالکمن دوش تو را دیدم در خواب و چنان باشدبر چرخ همیگشتی سرمستک و خوش حالکمیگشتی و میگفتی ای زهره به من بنگرسرمستم و آزادم ز ادبارک و اقبالکدرویشی وانگه غم از مست نبیذی کمرو خدمت آن مه کن مردانه یکی سالکبر هفت فلک بگذر افسون زحل مشنوبگذار منجم را در اختر و در فالکمن خرقه ز خور دارم چون لعل و گهر دارممن خرقه کجا پوشم از صوفک و از شالکبا یار عرب گفتم در چشم ترم بنگرمیگفت به زیر لب لا تخدعنی والکمیگفتم و میپختم در سینه دو صد حیلتمیگفت مرا خندان کم تکتم احوالکخامش کن و شه را بین چون باز سپیدی تونی بلبل قوالی درمانده در این قالک