برنامه شماره ۸۹ گنج حضوراجرا: پرویز شهبازیPDF ،تمامی اشعار این برنامهمولوی، دیوان شمس، شماره ۱۵۹۰چون ز صورت برتر آمد آفتاب و اخترماز معانی در معانی تا روم من خوشترمدر معانی گم شدستم همچنین شیرینتر استسوی صورت بازنایم در دو عالم ننگرمدر معانی می گدازم تا شوم همرنگ اوزانک معنی همچو آب و من در او چون شکرمدل نگیرد هیچ کس را از حیات جان خویشمن از این معنی ز صورت یاد نارم لاجرممی خرامم من به باغ از باغ با روحانیانچون گل سرخ لطیف و تازه چون نیلوفرمکشتی تن را چو موجم تخته تخته بشکنمخویشتن را بسکلم چون خویشتن را لنگرمور من از سختی دل در کار خود سستی کنمزود از دریا برآید شعلههای آذرمهمچو زر خندان خوشم اندر میان آتششزانک گر ز آتش برآیم همچو زر من بفسرممن ز افسونی چو ماری سر نهادم بر خطشتا چه افتد ای برادر از خط او بر سرممن ز صورت سیر گشتم آمدم سوی صفاتهر صفت گوید درآ این جا که بحر اخضرمچون سکندر ملک دارم شمس تبریزی ز لطفسوی لشکرهای معنی لاجرم سرلشکرم