برنامه شماره ۹۷ گنج حضوراجرا: پرویز شهبازیPDF متن نوشته شده برنامه با فرمتPDF ،تمامی اشعار این برنامهمولوی، دیوان شمس، شماره ۱۳ای باد بیآرام ما با گل بگو پیغام ماکای گل گریز اندر شکر چون گشتی از گلشن جداای گل ز اصل شکری تو با شکر لایقتریشکر خوش و گل هم خوش و از هر دو شیرینتر وفارخ بر رخ شکر بنه لذت بگیر و بو بدهدر دولت شکر بجه از تلخی جور فنااکنون که گشتی گلشکر قوت دلی نور نظراز گل برآ بر دل گذر آن از کجا این از کجابا خار بودی همنشین چون عقل با جانی قرینبر آسمان رو از زمین منزل به منزل تا لقادر سر خلقان میروی در راه پنهان میرویبستان به بستان میروی آن جا که خیزد نقشهاای گل تو مرغ نادری برعکس مرغان میپریکامد پیامت زان سری پرها بنه بیپر بیاای گل تو اینها دیدهای زان بر جهان خندیدهایزان جامهها بدریدهای ای کربز لعلین قباگلهای پار از آسمان نعره زنان در گلستانکای هر که خواهد نردبان تا جان سپارد در بلاهین از ترشح زین طبق بگذر تو بیره چون عرقاز شیشه گلابگر چون روح از آن جام سماای مقبل و میمون شما با چهره گلگون شمابودیم ما همچون شما ما روح گشتیم الصلااز گلشکر مقصود ما لطف حقست و بود ماای بود ما آهن صفت وی لطف حق آهن رباآهن خرد آیینه گر بر وی نهد زخم شررما را نمیخواهد مگر خواهم شما را بیشماهان ای دل مشکین سخن پایان ندارد این سخنبا کس نیارم گفت من آنها که میگویی مراای شمس تبریزی بگو سر شهان شاه خوبی حرف و صوت و رنگ و بو بیشمس کی تابد ضیا