
Sign up to save your podcasts
Or


▨ شعر: هرچند عمر در غم و حرمان گذاشتم
▨ شاعر: هوشنگ ابتهاج
▨ با صدای: هوشنگ ابتهاج
▨ پالایش و تنظیم: شهروز
ــــــــــــــ
هرچند عمر در غم و حرمان گذاشتم
هرگز دل از محبت او برنداشتم
جان و دل است هیمهی آن آتشی که من
همت به زندهداشتنش برگماشتم
در داوِ عشق دستِ تهی نیست عذرِ مرد
من از میانِ مدعیان جان گذاشتم
در خاک و خون میان علَمهای سرنگون
با رایتِ وفای تو سر برفراشتم
بیرون ز هرچه صورت بیداری است و خواب
نقشی که از خیالِ تو در دل نگاشتم
بیحاصل است فرصتِ فصلِ سیاهکار
سرسبز باد بذرِ امیدی که کاشتم
عشقی به دست کردم و چون سایه در رهش
صد ره سرم زدند و ز سر، پای داشتم
▨
هوشنگ ابتهاج (متخلص به هـ. ا. سایه)
تهران، تیر ماه ۱۳۸۶
By Schahrouz4.9
1717 ratings
▨ شعر: هرچند عمر در غم و حرمان گذاشتم
▨ شاعر: هوشنگ ابتهاج
▨ با صدای: هوشنگ ابتهاج
▨ پالایش و تنظیم: شهروز
ــــــــــــــ
هرچند عمر در غم و حرمان گذاشتم
هرگز دل از محبت او برنداشتم
جان و دل است هیمهی آن آتشی که من
همت به زندهداشتنش برگماشتم
در داوِ عشق دستِ تهی نیست عذرِ مرد
من از میانِ مدعیان جان گذاشتم
در خاک و خون میان علَمهای سرنگون
با رایتِ وفای تو سر برفراشتم
بیرون ز هرچه صورت بیداری است و خواب
نقشی که از خیالِ تو در دل نگاشتم
بیحاصل است فرصتِ فصلِ سیاهکار
سرسبز باد بذرِ امیدی که کاشتم
عشقی به دست کردم و چون سایه در رهش
صد ره سرم زدند و ز سر، پای داشتم
▨
هوشنگ ابتهاج (متخلص به هـ. ا. سایه)
تهران، تیر ماه ۱۳۸۶

7,875 Listeners

1,056 Listeners

1,153 Listeners

473 Listeners

173 Listeners

151 Listeners

146 Listeners

2,938 Listeners

55 Listeners

144 Listeners

373 Listeners

496 Listeners

195 Listeners

630 Listeners

114 Listeners