متن کامل کتابِ #بوف_کور نوشته‌ی #صادق_هدایت با صدای #پدرام فرهادی‌فر 

قسمت دوم

Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.

داستانِ صوتیِ «بوف کور» نوشته‌ی صادق هدایت

با صدای پدرام فرهادی‌فر

بخش نخست

Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.

#گاماسیاب_ماهی_ندارد

نوشته‌ی #حامد_اسماعیلیون

صدای تهمینه رستمی

بخش نهم(قسمت پایان)

سوم تا پنجم مردادِ ۱۳۶۷

Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.

#گاماسیاب_ماهی_ندارد

نوشته‌ی #حامد_اسماعیلیون

صدای تهمینه رستمی

بخش ۸

۳۰ تیر ۱۳۶۷

گاماسیاب روایت سال‌های اول انقلاب تا روزهای جنگ هشت ساله را شرح می‌دهد و با بیان وقایع تاریخی و شرایط آن روزها ماجرای پایان جنگ را به تصویر می‌‌کشد. داستان از سال ۵۸ آغاز می‌شود و تا مرداد ۶۷ ادامه دارد. داستان این رمان از گرگان شروع می‌شود و در عملیات مرصاد در کرمانشاه تمام می شود.

Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.

#گاماسیاب_ماهی_ندارد

نوشته‌ی #حامد_اسماعیلیون

صدای تهمینه رستمی

بخش هفتم 

۲۶ تیر ۱۳۶۷ و ۲۷ تیر ۱۳۶۷

Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.

#گاماسیاب_ماهی_ندارد

نوشته‌ی #حامد_اسماعیلیون

صدای تهمینه رستمی

بخش دوم از دی ۱۳۶۷ و اسفند ۱۳۶۵

گاماسیاب روایت سال‌های اول انقلاب تا روزهای جنگ هشت ساله را شرح می‌دهد و با بیان وقایع تاریخی و شرایط آن روزها ماجرای پایان جنگ را به تصویر می‌‌کشد. داستان از سال ۵۸ آغاز می‌شود و تا مرداد ۶۷ ادامه دارد. داستان این رمان از گرگان شروع می‌شود و در عملیات مرصاد در کرمانشاه تمام می شود. در قسمتی از کتاب می‌خوانیم: «دور دست را که می‌دید رودخانه‌ی باریک گاماسیب بود که توی دشت می‌چرخید و جلو می‌رفت. همین چند روز پیش بود. با بچه ها و حسین آمده بودند لب رودخانه. همان‌جا که دو شاخه می‌شد و بین شاخه‌ها جزیره کوچکی سر بیرون آورده بود و بهرنگ اصرار داشت به شنا خودش را به آن جا برساند. جزیره کوچک بود شاید سه چهار متر. حسین می‌گفت: پسر جان. شنا نمی‌خواهد. چهار قدم که برداری می‌رسی.»

Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.

#گاماسیاب_ماهی_ندارد

نوشته‌ی #حامد_اسماعیلیون

صدای تهمینه رستمی

بخش دوم از فروردین ۱۳۶۴ و قسمت اول دی ۱۳۶۵

گاماسیاب روایت سال‌های اول انقلاب تا روزهای جنگ هشت ساله را شرح می‌دهد و با بیان وقایع تاریخی و شرایط آن روزها ماجرای پایان جنگ را به تصویر می‌‌کشد. داستان از سال ۵۸ آغاز می‌شود و تا مرداد ۶۷ ادامه دارد. داستان این رمان از گرگان شروع می‌شود و در عملیات مرصاد در کرمانشاه تمام می شود. در قسمتی از کتاب می‌خوانیم: «دور دست را که می‌دید رودخانه‌ی باریک گاماسیب بود که توی دشت می‌چرخید و جلو می‌رفت. همین چند روز پیش بود. با بچه ها و حسین آمده بودند لب رودخانه. همان‌جا که دو شاخه می‌شد و بین شاخه‌ها جزیره کوچکی سر بیرون آورده بود و بهرنگ اصرار داشت به شنا خودش را به آن جا برساند. جزیره کوچک بود شاید سه چهار متر. حسین می‌گفت: پسر جان. شنا نمی‌خواهد. چهار قدم که برداری می‌رسی.»

Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.

#گاماسیاب_ماهی_ندارد

نوشته‌ی #حامد_اسماعیلیون

صدای تهمینه رستمی

بخش ۴

اسفند ۱۳۶۳

بخش اول از فروردین ۱۳۶۴

گاماسیاب روایت سال‌های اول انقلاب تا روزهای جنگ هشت ساله را شرح می‌دهد و با بیان وقایع تاریخی و شرایط آن روزها ماجرای پایان جنگ را به تصویر می‌‌کشد. داستان از سال ۵۸ آغاز می‌شود و تا مرداد ۶۷ ادامه دارد. داستان این رمان از گرگان شروع می‌شود و در عملیات مرصاد در کرمانشاه تمام می شود. در قسمتی از کتاب می‌خوانیم: «دور دست را که می‌دید رودخانه‌ی باریک گاماسیب بود که توی دشت می‌چرخید و جلو می‌رفت. همین چند روز پیش بود. با بچه ها و حسین آمده بودند لب رودخانه. همان‌جا که دو شاخه می‌شد و بین شاخه‌ها جزیره کوچکی سر بیرون آورده بود و بهرنگ اصرار داشت به شنا خودش را به آن جا برساند. جزیره کوچک بود شاید سه چهار متر. حسین می‌گفت: پسر جان. شنا نمی‌خواهد. چهار قدم که برداری می‌رسی.»

Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.

#گاماسیاب_ماهی_ندارد

نوشته‌ی #حامد_اسماعیلیون

صدای تهمینه رستمی

تیر ۱۳۶۱ و مرداد ۱۳۶۱

گاماسیاب روایت سال‌های اول انقلاب تا روزهای جنگ هشت ساله را شرح می‌دهد و با بیان وقایع تاریخی و شرایط آن روزها ماجرای پایان جنگ را به تصویر می‌‌کشد. داستان از سال ۵۸ آغاز می‌شود و تا مرداد ۶۷ ادامه دارد. داستان این رمان از گرگان شروع می‌شود و در عملیات مرصاد در کرمانشاه تمام می شود. در قسمتی از کتاب می‌خوانیم: «دور دست را که می‌دید رودخانه‌ی باریک گاماسیب بود که توی دشت می‌چرخید و جلو می‌رفت. همین چند روز پیش بود. با بچه ها و حسین آمده بودند لب رودخانه. همان‌جا که دو شاخه می‌شد و بین شاخه‌ها جزیره کوچکی سر بیرون آورده بود و بهرنگ اصرار داشت به شنا خودش را به آن جا برساند. جزیره کوچک بود شاید سه چهار متر. حسین می‌گفت: پسر جان. شنا نمی‌خواهد. چهار قدم که برداری می‌رسی.»

Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.

گاماسیاب ماهی ندارد |بخش ۲| حامد اسماعیلیون

قسمت دوم

مرداد ۱۳۶۰ و پاییز ۱۳۶۱

گاماسیاب روایت سال‌های اول انقلاب تا روزهای جنگ هشت ساله را شرح می‌دهد و با بیان وقایع تاریخی و شرایط آن روزها ماجرای پایان جنگ را به تصویر می‌‌کشد. داستان از سال ۵۸ آغاز می‌شود و تا مرداد ۶۷ ادامه دارد. داستان این رمان از گرگان شروع می‌شود و در عملیات مرصاد در کرمانشاه تمام می شود. در قسمتی از کتاب می‌خوانیم: «دور دست را که می‌دید رودخانه‌ی باریک گاماسیب بود که توی دشت می‌چرخید و جلو می‌رفت. همین چند روز پیش بود. با بچه ها و حسین آمده بودند لب رودخانه. همان‌جا که دو شاخه می‌شد و بین شاخه‌ها جزیره کوچکی سر بیرون آورده بود و بهرنگ اصرار داشت به شنا خودش را به آن جا برساند. جزیره کوچک بود شاید سه چهار متر. حسین می‌گفت: پسر جان. شنا نمی‌خواهد. چهار قدم که برداری می‌رسی.»

Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.