
Sign up to save your podcasts
Or
▨ نام قطعه: ای شاعر نسلی تهیدست (برش دوم از شعر بلند اسماعیل)
▨ شاعر: رضا براهنی
▨ با صدای: رضا براهنی
▨ پالایش و تنظیم: شهروز
ــــــــــــــــــــــــ
تقدیمنامهی شاعر: تقدیم به خاطرهی مخدوش دوستم اسماعیل شاهرودی [آینده] که در پاییز شصت در تهران مُرد
ــــــــــــــــــــــــ
ای شاعر نسلی تهیدست!
گورت کجاست تا {تا که} به مدد عشق تو را از اعماق آن بیرون بکشم {کشم}؟
ای اسماعیل! ای برادر من! بلند نشو از رختخوابت
یادت صبحانهایست که در روز اول انقلاب خوردم
...
ای که واژهها را هم یکیک و هم دستهدسته فراموش کردی
تو را به خدا، بلند نشو از رختخوابت
-مثل آسمانی که پرندههایش {پرندگانش} را فوج به فوج فراموش میکند
مثل شبی که ستارههایش {ستارگانش} را فراموش میکند-
بلند نشو از رختخوابت
ای پدر زخمی کبوترهای گریان ایران
{ای پدر زخمی پرندگان گریان آسمان ایران}
...
ای تبعید شده از شانهی سوختهی کویر به روسپیخانهی تهران!
تهران، تو را، پیش از آن که بمیری به گوری گمنام بدل کرد
بلند نشو از رختخوابت
اما به من بگو: گورت کجاست تا ابریشمی از کلمات بر آن بریزم
...
▨
رضا براهنی
بهمن ۱۳۶۰ تا فروردین ۱۳۶۱ – تهران
از کتاب «شعر بلند اسماعیل»
ـــــــــــــــــ
تذکر: فقط بندهایی از بخش ابتدایی شعر بلند اسماعیل، به انتخاب من تنظیم شده است.
ـــــــــــــــــ
پینوشت: متن شعر منطبق بر خوانش شاعر است و با نسخهی چاپ شده در کتاب، تفاوتهایی دارد. شکل مکتوب شعر، در داخل آکولاد {} آمده است.
4.8
1313 ratings
▨ نام قطعه: ای شاعر نسلی تهیدست (برش دوم از شعر بلند اسماعیل)
▨ شاعر: رضا براهنی
▨ با صدای: رضا براهنی
▨ پالایش و تنظیم: شهروز
ــــــــــــــــــــــــ
تقدیمنامهی شاعر: تقدیم به خاطرهی مخدوش دوستم اسماعیل شاهرودی [آینده] که در پاییز شصت در تهران مُرد
ــــــــــــــــــــــــ
ای شاعر نسلی تهیدست!
گورت کجاست تا {تا که} به مدد عشق تو را از اعماق آن بیرون بکشم {کشم}؟
ای اسماعیل! ای برادر من! بلند نشو از رختخوابت
یادت صبحانهایست که در روز اول انقلاب خوردم
...
ای که واژهها را هم یکیک و هم دستهدسته فراموش کردی
تو را به خدا، بلند نشو از رختخوابت
-مثل آسمانی که پرندههایش {پرندگانش} را فوج به فوج فراموش میکند
مثل شبی که ستارههایش {ستارگانش} را فراموش میکند-
بلند نشو از رختخوابت
ای پدر زخمی کبوترهای گریان ایران
{ای پدر زخمی پرندگان گریان آسمان ایران}
...
ای تبعید شده از شانهی سوختهی کویر به روسپیخانهی تهران!
تهران، تو را، پیش از آن که بمیری به گوری گمنام بدل کرد
بلند نشو از رختخوابت
اما به من بگو: گورت کجاست تا ابریشمی از کلمات بر آن بریزم
...
▨
رضا براهنی
بهمن ۱۳۶۰ تا فروردین ۱۳۶۱ – تهران
از کتاب «شعر بلند اسماعیل»
ـــــــــــــــــ
تذکر: فقط بندهایی از بخش ابتدایی شعر بلند اسماعیل، به انتخاب من تنظیم شده است.
ـــــــــــــــــ
پینوشت: متن شعر منطبق بر خوانش شاعر است و با نسخهی چاپ شده در کتاب، تفاوتهایی دارد. شکل مکتوب شعر، در داخل آکولاد {} آمده است.
7,909 Listeners
2,085 Listeners
2,580 Listeners
6,263 Listeners
1,190 Listeners
497 Listeners
177 Listeners
225 Listeners
2,733 Listeners
471 Listeners
515 Listeners
3,082 Listeners
377 Listeners
2,305 Listeners
125 Listeners