
Sign up to save your podcasts
Or


▨ نام شعر: جهان در صدای تو آبیست
▨ شاعر: اسماعیل خویی
▨ با صدای: اسماعیل خویی
▨ موسیقی متن: قطعهی «مدار اول» از حسام ناصری و میلاد محمدی
▨ پالایش و تنظیم: شهروز
ــــــــــــــــــــــــ
صدای تو را دوست دارم
صدای تو از “آن” و از جاودان میسراید
صدای تو از لالهزاران که بر باد
صدای تو از نوبهاران که در یاد
میآید.
صدای تو را، رنگ و بوی صدای تو را دوست دارم
صدای تو از آن سوی شور
از پشت بیداد میآید،
و جان ِدل ِمن،
دلِ جانم از آن به فریاد میآید
صدای تو اندوه خیام را دارد
در آن دم که چون کهکشان، ابری از ماهتاب و ستاره
نوای غزلهای حافظ
بر آن، شادخواران و اندوهگزاران، ببارد، بشارد
صدای تو،
اندوهِ شاد صدای تو را دوست دارم
مخالفسُرای همایون و بیداد!
صدای تو در پردهی دلکشِ شور زیباست
و بر موجزارانِ دشتی،
و بر اوجسارانِ ماهور
و در هرچه گوشهست از هر چه پردهست
حریر صدایت به تحریر، چو بر صیقل برکهها بازی نور، زیباست
صدای تو همبفتی از مخملِ آب و از طعم آتش
صدای تو، چون روح آیینه بیخش و بیغش
جهان در صدای تو آبی ست
و زیر و بم هر چه از اصفهان در صدای تو آبی ست
و هر سُنت از دیرگاهان و هر بدعت از ناگهان
در صدای تو آبی ست
و نو میشود کهنه، وقتی که از پنجرهی حنجرهی تو گذر میکند
و تالارِ پژواک را در دل و جان تو به صد چلچراغ از برافروختن
چو تالار آیینه، از چار سو شعلهور میکند
به هر گاهی از خوش ترینهای بیگاه
صدایت چو قالیچهای نور میآید
و زین آسمان ترشروی مرا میرباید، مرا میبرد دور
سوی مخملستان ژرف پگاهآسمانِ نشابور
صدای تو بیداد اندوه در شور شادی
صدای تو فریاد زنجیر و گلبانگ آزادی من
صدای تو آوای آبادی من
صدای تو هیهای ویرانی من
صدای تو معنای ایرانی من
صدای تو…
ای دوست! ای من! کجایی؟
که از ناکجاها میآیی
و از من مرا میربایی
و من هیچ، من هیچتر من نه من
من منم تا میآیی
و سیمِ نسیم است اینک
که بندد میان تو تا من پل، ای دوست!
و موسیقی غربت من نثار صدایت
سکوتِ نُتی آه دارد
که در انفجارش، من از اشکِ خونین
به روی صدایت فشانم گل ای دوست
▨
اسماعیل خویی این شعر را به محمدرضا شجریان تقدیم کرده
By Schahrouz4.9
1717 ratings
▨ نام شعر: جهان در صدای تو آبیست
▨ شاعر: اسماعیل خویی
▨ با صدای: اسماعیل خویی
▨ موسیقی متن: قطعهی «مدار اول» از حسام ناصری و میلاد محمدی
▨ پالایش و تنظیم: شهروز
ــــــــــــــــــــــــ
صدای تو را دوست دارم
صدای تو از “آن” و از جاودان میسراید
صدای تو از لالهزاران که بر باد
صدای تو از نوبهاران که در یاد
میآید.
صدای تو را، رنگ و بوی صدای تو را دوست دارم
صدای تو از آن سوی شور
از پشت بیداد میآید،
و جان ِدل ِمن،
دلِ جانم از آن به فریاد میآید
صدای تو اندوه خیام را دارد
در آن دم که چون کهکشان، ابری از ماهتاب و ستاره
نوای غزلهای حافظ
بر آن، شادخواران و اندوهگزاران، ببارد، بشارد
صدای تو،
اندوهِ شاد صدای تو را دوست دارم
مخالفسُرای همایون و بیداد!
صدای تو در پردهی دلکشِ شور زیباست
و بر موجزارانِ دشتی،
و بر اوجسارانِ ماهور
و در هرچه گوشهست از هر چه پردهست
حریر صدایت به تحریر، چو بر صیقل برکهها بازی نور، زیباست
صدای تو همبفتی از مخملِ آب و از طعم آتش
صدای تو، چون روح آیینه بیخش و بیغش
جهان در صدای تو آبی ست
و زیر و بم هر چه از اصفهان در صدای تو آبی ست
و هر سُنت از دیرگاهان و هر بدعت از ناگهان
در صدای تو آبی ست
و نو میشود کهنه، وقتی که از پنجرهی حنجرهی تو گذر میکند
و تالارِ پژواک را در دل و جان تو به صد چلچراغ از برافروختن
چو تالار آیینه، از چار سو شعلهور میکند
به هر گاهی از خوش ترینهای بیگاه
صدایت چو قالیچهای نور میآید
و زین آسمان ترشروی مرا میرباید، مرا میبرد دور
سوی مخملستان ژرف پگاهآسمانِ نشابور
صدای تو بیداد اندوه در شور شادی
صدای تو فریاد زنجیر و گلبانگ آزادی من
صدای تو آوای آبادی من
صدای تو هیهای ویرانی من
صدای تو معنای ایرانی من
صدای تو…
ای دوست! ای من! کجایی؟
که از ناکجاها میآیی
و از من مرا میربایی
و من هیچ، من هیچتر من نه من
من منم تا میآیی
و سیمِ نسیم است اینک
که بندد میان تو تا من پل، ای دوست!
و موسیقی غربت من نثار صدایت
سکوتِ نُتی آه دارد
که در انفجارش، من از اشکِ خونین
به روی صدایت فشانم گل ای دوست
▨
اسماعیل خویی این شعر را به محمدرضا شجریان تقدیم کرده

7,875 Listeners

1,056 Listeners

1,152 Listeners

473 Listeners

173 Listeners

152 Listeners

145 Listeners

2,942 Listeners

56 Listeners

146 Listeners

373 Listeners

497 Listeners

195 Listeners

630 Listeners

113 Listeners