
Sign up to save your podcasts
Or
جلال ایجادی : انقلاب مهسا در درجۀ اول انقلاب گسست یا گسست ها است : گسست از بنبستهای ذهنی و اجتماعی که فروپاشی بسیاری از تابوهای یک جامعۀ پدرسالار مذهبی را باعث شده و در ادامه رژیم اسلامی و ارزش های منسوخ آن را از اعتبار ساقط کرده است. به همین خاطر زنان مسئلۀ مرکزی دموکراسی آینده در ایران هستند. یعنی : یک دموکراسی لائیک که در آن شهروندان آزاد سرنوشت خود را در دست میگیرند.
دو سال از خیزش بی سابقۀ "زن، زندگی، آزادی" در پی قتل مهسا امینی توسط پلیس گشت ارشاد گذشت و دو سال است که این خیزش همچنان منشاء همبستگی ملی و جهانی و الهامبخش انگارههایی است که بدون آنها دیگر هیچ تغییر و تحول مثبتی در دورنما و آیندۀ ایران قابل تصور به نظر نمیرسد.
با این خیزش، مسئلۀ زن چه مقام و جایگاهی در گشودن افقهای تازه سیاسی در ایران به دست آورد و تا کجا انگارههای این خیزش قادرند منشاء خلاقیت و آفرینش یک جامعۀ حقیقتاً آزاد یا "اتونوم" باشند؟
در پاسخ به این سئوال و سئوالات دیگر، جلال ایجاد، نویسنده و جامعهشناس، از جمله گفته است :
"انقلاب مهسا در درجۀ اول انقلاب گسست یا گسست ها است. گسست از بنبستهای ذهنی و اجتماعی که بعضاً زمینۀ فروپاشی بسیاری از تابوهای یک جامعۀ پدرسالار و مذهبی را تشکیل دادهاند. در این معنا، انقلاب مهسا به فروپاشی تابوهای سنتی پدرسالارانه تجسم بخشید. در نتیجۀ این فروپاشی کل رژیم اسلامی ایران و ارزشهای منسوخ آن برای همیشه از اعتبار ساقط شدهاند.
مهمترین ویژگی نسلی که جنبش مهسا را پدید آورد حیات آن در بستر انقلاب بی وقفۀ جهانی در عرصۀ ارتباطات و همچنین پدیدهای است که از آن تحت عنوان "جهانی شدن" یاد میکنیم. این همزمانی گسست نسل امروز را از نسل یا نسلهای پیشین نیز میّسر ساخته است. شکی نیست که نسل کنونی خواستار آزادی در همۀ عرصه ها است که علاوه بر آزادی پوشش، آزادی بیان و دیگر حقوق و آزادیهای اساسی را دربر میگیرد.
در این بین، زنان مسئلۀ مرکزی دموکراسی آینده است که نسل کنونی در پی تحقق آن در ایران است. یعنی یک دموکراسی لائیک و عرفیگرا (در "انقلاب مهسا" حتا یک شعار مذهبی هم داده نشد).
بنابراین، در جنبش "زن، زندگی، آزادی" فقط شاهد ورشکستگی اسلام سیاسی حاکم نبودیم : این جنبش ورشکستگی سایر ایدئولوژی های همسو از جمله ایدئولوژی های باصطلاح مارکسیستی و بی تفاوت نسبت به مسئلۀ زنان در ایران را نیز نشان داد، ایدئولوژیهایی که به همین دلیل دیگر بُرد اجتماعی ندارند. جنبش "زن، زندگی، آزادی" در پی نوعی لیبرالیسم سیاسی است، یعنی جامعۀ شهروندان آزادی که بتوانند سرنوشت خود را در دست بگیرند. وظیفۀ جامعۀ روشنفکری امروز فهم این تحولات بی سابقه و انطباق خود با آنها است..."
5
22 ratings
جلال ایجادی : انقلاب مهسا در درجۀ اول انقلاب گسست یا گسست ها است : گسست از بنبستهای ذهنی و اجتماعی که فروپاشی بسیاری از تابوهای یک جامعۀ پدرسالار مذهبی را باعث شده و در ادامه رژیم اسلامی و ارزش های منسوخ آن را از اعتبار ساقط کرده است. به همین خاطر زنان مسئلۀ مرکزی دموکراسی آینده در ایران هستند. یعنی : یک دموکراسی لائیک که در آن شهروندان آزاد سرنوشت خود را در دست میگیرند.
دو سال از خیزش بی سابقۀ "زن، زندگی، آزادی" در پی قتل مهسا امینی توسط پلیس گشت ارشاد گذشت و دو سال است که این خیزش همچنان منشاء همبستگی ملی و جهانی و الهامبخش انگارههایی است که بدون آنها دیگر هیچ تغییر و تحول مثبتی در دورنما و آیندۀ ایران قابل تصور به نظر نمیرسد.
با این خیزش، مسئلۀ زن چه مقام و جایگاهی در گشودن افقهای تازه سیاسی در ایران به دست آورد و تا کجا انگارههای این خیزش قادرند منشاء خلاقیت و آفرینش یک جامعۀ حقیقتاً آزاد یا "اتونوم" باشند؟
در پاسخ به این سئوال و سئوالات دیگر، جلال ایجاد، نویسنده و جامعهشناس، از جمله گفته است :
"انقلاب مهسا در درجۀ اول انقلاب گسست یا گسست ها است. گسست از بنبستهای ذهنی و اجتماعی که بعضاً زمینۀ فروپاشی بسیاری از تابوهای یک جامعۀ پدرسالار و مذهبی را تشکیل دادهاند. در این معنا، انقلاب مهسا به فروپاشی تابوهای سنتی پدرسالارانه تجسم بخشید. در نتیجۀ این فروپاشی کل رژیم اسلامی ایران و ارزشهای منسوخ آن برای همیشه از اعتبار ساقط شدهاند.
مهمترین ویژگی نسلی که جنبش مهسا را پدید آورد حیات آن در بستر انقلاب بی وقفۀ جهانی در عرصۀ ارتباطات و همچنین پدیدهای است که از آن تحت عنوان "جهانی شدن" یاد میکنیم. این همزمانی گسست نسل امروز را از نسل یا نسلهای پیشین نیز میّسر ساخته است. شکی نیست که نسل کنونی خواستار آزادی در همۀ عرصه ها است که علاوه بر آزادی پوشش، آزادی بیان و دیگر حقوق و آزادیهای اساسی را دربر میگیرد.
در این بین، زنان مسئلۀ مرکزی دموکراسی آینده است که نسل کنونی در پی تحقق آن در ایران است. یعنی یک دموکراسی لائیک و عرفیگرا (در "انقلاب مهسا" حتا یک شعار مذهبی هم داده نشد).
بنابراین، در جنبش "زن، زندگی، آزادی" فقط شاهد ورشکستگی اسلام سیاسی حاکم نبودیم : این جنبش ورشکستگی سایر ایدئولوژی های همسو از جمله ایدئولوژی های باصطلاح مارکسیستی و بی تفاوت نسبت به مسئلۀ زنان در ایران را نیز نشان داد، ایدئولوژیهایی که به همین دلیل دیگر بُرد اجتماعی ندارند. جنبش "زن، زندگی، آزادی" در پی نوعی لیبرالیسم سیاسی است، یعنی جامعۀ شهروندان آزادی که بتوانند سرنوشت خود را در دست بگیرند. وظیفۀ جامعۀ روشنفکری امروز فهم این تحولات بی سابقه و انطباق خود با آنها است..."
17 Listeners
97 Listeners
480 Listeners
58 Listeners
35 Listeners
13 Listeners
7 Listeners
71 Listeners
2 Listeners
3 Listeners
0 Listeners
46 Listeners
15 Listeners
22 Listeners
2 Listeners
10 Listeners
4 Listeners
12 Listeners
3 Listeners