حسن هاشمیان : "دونالد ترامپ تمایلی به حفظ رژیم اسلامی ایران ندارد. اما، اگر جمهوری اسلامی به همۀ خواستههای ترامپ پاسخ مثبت بدهد، آنوقت مسئلۀ سقوط جمهوری اسلامی موضوعی ثانوی در دولت ترامپ خواهد شد. در این میان آنچه بر سرنوشت رژیم ایران اثر گذار است تمایل اسرائیل به روی کار آمدن یک حکومت دوست و همسو در ایران است. اسرائیل و آمریکا یک دورۀ همکاری مستقیم را در قبال ایران پی خواهند گرفت و در این همکاری ترامپ ملاحظات راهبردی اسرائیل را مد نظر خواهد داشت."
به نوشتۀ هفتهنامۀ فرانسوی "لوپوئن" پیروزیهای اسرائیل بر حکومت اسلامی ایران طی ماههای گذشته حکم هدیهای بزرگ به دونالد ترامپ را دارند که در نتیجۀ این پیروزیها عملاً با خاورمیانهای دگرگون شده روبرو شده است. به نوشتۀ هفتهنامۀ فرانسوی، رئیس جمهوری منتخب آمریکا با بهرهجویی از تغییرات و فرصت به دست آمده خواهد کوشید در ادامۀ "توافقات ابراهیم" مناسبات اسرائیل و عربستان را عادی و همزمان سرنوشت پروندۀ اتمی حکومت ایران را یکسره کند.
ریچارد نفیو، مسئول پروندۀ اتمی ایران در دولت بایدن در توصیه به دونالد ترامپ گفته است که برای یکسره کردن سرنوشت برنامۀ اتمی ایران، رهبران این کشور باید به جدّیت و واقعّیت گزینۀ حملۀ نظامی آمریکا به تأسیسات اتمی حکومت تهران واقف شوند.
این حساسیتها دربارۀ پروندۀ اتمی ایران محدود به آمریکا نمیشود : امانوئل ماکرون، رئیس جمهوری فرانسه، دوشنبه ششم ژانویه حکومت ایران را مهمترین چالش راهبردی و امنیتی فرانسه و اروپا در خاورمیانه خواند و از آن به عنوان مسئلۀ اصلی گفتگوهایش با دولت جدید آمریکا به ریاست دونالد ترامپ یاد کرد.
به نوشتۀ "لوپوئن" رهبران ایران به دلیل شکستهایشان در منطقه احتمالاً به تلاش خود برای ساختن سلاح اتمی شتاب خواهند بخشید و در این صورت به گفتۀ ریچارد نفیو دونالد ترامپ بیش از هر زمان و بعضاً به دلیل فشارهای بنیامین نتانیاهو آمادۀ چکاندن ماشه خواهد بود.
اما، شکستهای جمهوری اسلامی در منطقه و در داخل چه دورنمایی پیش روی ما تصویر میکنند؟ تا کجا دونالد ترامپ با بهرهجویی از این شکستها خواهد کوشید بیشترین امتیازات را از حکومت ایران بگیرد؟ و تا کجا حکومت ایران به دلیل وضعیت شکنندهاش، چنانکه مقامات اسرائیلی پیش بینی میکنند، سیاستی افراطی را در پیش خواهد گرفت؟
حسن هاشمیان، کارشناس مسائل ایران و خاورمیانه، در پاسخ به این پرسشها و پرسشهای دیگر از جمله گفته است :
"آنچه در واشنگتن قطعی به نظر می رسد این است که دونالد ترامپ باید غنی سازی اورانیوم توسط حکومت ایران را متوقف کند و این برای جمهوری اسلامی به منزلۀ شکستی بزرگ خواهد بود. در چنین صورتی دو سناریو از سوی جمهوری اسلامی قابل تصور است :
سناریو اول این است که جمهوری اسلامی همان رویکرد خود در قبال شکست هایش در منطقه را در پیش بگیرد. یعنی شکستهای خود را پیروزی وانمود کند. به این معنا که امتیازات بسیاری به دونالد ترامپ بدهد و سپس دستگاه تبلیغاتی حکومت ایران مدعی شود که نه فقط امتیازی داده نشده، بلکه امتیازهای بسیاری نیز گرفته شده است.
سناریوی دوم این است که جمهوری اسلامی مسیر عکس را در پیش بگیرد، یعنی تولید سلاح اتمی را در دستور کار خود قرار دهد که واضح است گزینهای پرخطر برای جمهوری اسلامی خواهد بود، زیرا گزینۀ ایران مجهز به سلاح اتمی تحت هیچ عنوانی برای ترامپ و دولت اسرائیل قابل قبول نیست. خلاصه این که گزینههای جمهوری اسلامی بسیار، بسیار محدودتر از هر زمان به نظر میرسند...
به نظر من دونالد ترامپ تمایلی به حفظ رژیم اسلامی ایران ندارد. ارتباطات او با ایرانیان مقیم آمریکا و آشنایی وی با اهداف و انگیزههای سیاسی آنان این بی میلی برای حفظ رژیم ایران را نزد ترامپ تقویت میکنند. یعنی در نهایت دونالد ترامپ بیشتر به تمایلات مردم داخل ایران نزدیک است. با این حال، باید منتظر بود و دید که جمهوری اسلامی چه امتیازاتی به دولت ترامپ خواهد داد.اگر جمهوری اسلامی به همۀ خواستههای ترامپ پاسخ مثبت بدهد، آنوقت مسئلۀ سقوط جمهوری اسلامی موضوعی ثانوی در دولت ترامپ خواهد شد.
با این حال، در این میان آنچه بر سرنوشت رژیم ایران اثر گذار است تمایل اسرائیل پس از روی کار آمدن نیروهای سنی در سوریه و تقویت سیاست اردوغان و به تبع آن سیاست اخوان المسلمین در منطقه است. در این صورت اسرائیل تمایل خواهد داشت که در ایران جای جمهوری اسلامی را یک حکومت دوست و همسو با اسرائیل بگیرد.
به نظر من دومینوی شکست جمهوری اسلامی در خاورمیانه با کشته شدن قاسم سلیمانی به دستور دونالد ترامپ آغاز شد و اسرائیل با ضربات خود به حکومت ایران و متحدانش در منطقه این شکست را تکمیل کرد. به همین خاطر اسرائیل و آمریکا یک دورۀ همکاری مستقیم را در قبال رژیم ایران با یکدیگر پی خواهند گرفت و در این همکاری دونالد ترامپ کلیه ملاحظات راهبردی اسرائیل را مد نظر قرار خواهد داد.
در این فاصله اما چهار شکست یا ضربۀ دیگر در انتظار جمهوری اسلامی است : ضربۀ اول انتخاب یک رئیس جمهوری غیرمتمایل به جمهوری اسلامی در لبنان است. ضربۀ دوم حملات اسرائیل برای از میان بردن رهبران حوثی در یمن و تغییر شکل احتمالی این کشور است به طوری که یمن از دایرۀ نفوذ جمهوری اسلامی ایران خارج شود. ضربۀ سوم انحلال حشدالشعبی به دست السودانی در عراق است و بالاخره ضربۀ چهارم را به نظر من روسیه به ایران وارد خواهد آورد : هیچ بعید نیست که ولادیمیر پوتین در ماجرای جنگ اوکراین مجبور شود امتیازاتی به دونالد ترامپ در خصوص ایران بدهد. روسیه همین معامله را بر سر بشار اسد کرد...
به باور من علی خامنهای تنها با زور سیاستهای خود را تغییر میدهد. او تا آخرین لحظه شکستهای خود را در منطقه و در داخل کشور پیروزی جلوه میدهد و سیاستهای همیشگی خود را ادامه خواهد داد. اما، آنچه او را ناگزیر از پذیرش شکست و تسلیم خواهد کرد یا فشارهای داخلی است که زیر پای او را خالی کنند یا فشارهای خارجی و بینالمللی. خطر بزرگ سرسختی و بلندپروازیهای او به ویژه در زمینۀ اتمی حملۀ نظامی آمریکا و اسرائیل به تأسیسات اتمی ایران است و این دو کشور آمادگی اجرای چنین گزینهای را دارند و در مقابل این گزینه جمهوری اسلامی دستش کاملاً خالی است، یعنی دیگر هیچ قدرت بازدارندهای در منطقه و در داخل کشور ندارد. بنابراین، اگر علی خامنهای سر عقل نیابد احتمال حملۀ نظامی بسیار بالا است..."