منشه امیر : "من شخصاً هنوز بوی جنگ به مشامم میرسد. از چشمانداز کوتاهمدت نمیتوان سخن قطعی گفت، اما در بلندمدت یقین دارم که جمهوری اسلامی فروخواهد پاشید. حتی پیش از جنگ دوازدهروزه نیز این حکومت در تمامی زمینهها به بنبست رسیده و فلج شده بود. جنگ اخیر ضربهای هولناک به آن زد؛ بهویژه به سپاه پاسداران، که متحمل خسارات سنگینی شد. بسیاری از نهادهای سرکوبگر نیز متحمل آسیبهای جدّی شدند. این شرایط، مردم را به کنشگری تشویق میکند و ممکن است ابتکار عمل را از دل خیابان به دست آنان بسپارد".
از خلال سخنان مقامات جمهوری اسلامی و رئیسجمهوری ایالات متحد آمریکا میتوان چنین دریافت که فعلاً از گفتگویی میان نمایندگان تهران و واشنگتن خبری نیست؛ و دستکم از نگاه رئیسجمهوری آمریکا، چنین مذاکرهای دیگر آن اهمیت و فوریت پیشین را ندارد. اما آیا این به آن معناست که اسرائیل و آمریکا به اهداف نظامی خود دست یافتهاند و دیگر گفتگو با تهران موضوعیتی ندارد؟
منشه امیر، روزنامهنگار باسابقه و تحلیلگر مسائل ایران و خاورمیانه، در پاسخ به این پرسش و چند پرسش دیگر چنین میگوید:
«نه، مذاکره با حکومت ایران منتفی نشده. ولی اذعان میکنم که تأسیسات اتمی ایران ضربات سختی دیده و بهطور جدّی فلج شدهاند. با این حال، هنوز روشن نیست که این تأسیسات تا کی فلج خواهند ماند. رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، گفته است جمهوری اسلامی ظرف یکی دو ماه آینده میتواند فعالیتهای هستهای خود را از سر بگیرد.
بنابراین، گفتگو با تهران همچنان ضرورت دارد. حکومت ایران باید وادار شود که بهصورت کتبی تعهد دهد دست از تلاشهای هستهای بردارد؛ وگرنه این اجازه را به اسرائیل، آمریکا و متحدان اروپاییشان میدهد که یا دوباره دست به حمله بزنند، یا «مکانیسم ماشه» را به اجرا گذارند و تحریمهای سازمان ملل را بازگردانند.
در نتیجه، مذاکرات همچنان حیاتیاند؛ اما انتظار رئیسجمهوری آمریکا این است که رژیم جمهوری اسلامی تمام و کمال شروط ایالات متحد آمریکا را بپذیرد. با این همه، احتمال رسیدن به توافق در چنین مذاکرهای بسیار اندک است.
من شخصاً هنوز بوی جنگ به مشامم میرسد. پیروزی نظامی اسرائیل بر جمهوری اسلامی درخشان و در نوع خود بیسابقه بود—اگرچه اینجا فرصت شرح و بسط آن نیست. اما نباید از نظر دور داشت که اسرائیل به تمام اهداف نظامیاش در حمله به تأسیسات اتمی و زیرساختهای نظامی ایران نرسید. برای تحقق کامل این اهداف، دستکم دو یا سه روز دیگر عملیات لازم بود، که متأسفانه آقای ترامپ اجازهاش را نداد.
قرار است دوشنبه آینده آقای نتانیاهو برای چهارمین بار به کاخ سفید برود و با آقای ترامپ دیدار کند. بیگمان در این دیدار، مسئلۀ ایران و اینکه «چه باید کرد؟» محور گفتگوها خواهد بود. چه بسا در این جلسه تصمیمهایی اتخاذ شود که پیامدهای آن در هفتههای آینده رخ بنمایند.
از دولت نفتالی بنت تا یائیر لاپید، و اکنون در دولت بنیامین نتانیاهو، در میان نخبگان اسرائیل این تصور قوت گرفته که سر مار را باید در تهران کوبید؛ و اگر چنین شود، فتنهگری در غزه و یمن و دیگر جاها نیز پایان مییابد. اما هنوز روشن نیست که مقصود از «کوبیدن سر مار» کشتن شخص خامنهای است یا براندازی کلیت رژیم ایران. تا امروز، هیچیک از مقامات اسرائیلی، از جمله بنیامین نتانیاهو، نگفتهاند که هدفشان سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی است. با این حال، در آغاز جنگ دوازدهروزه، نخستوزیر اسرائیل گفته بود حملهها مسیر را برای تغییر رژیم به دست خود ایرانیان هموار میسازد. به بیان دیگر، براندازی جمهوری اسلامی یا حذف فیزیکی رهبر آن هرگز بهعنوان هدف علنی در دستور کار دولت اسرائیل یا آمریکا قرار نداشته است.
با این همه، زمانی که رژیم جمهوری اسلامی سرنگون شود، امید این است که مردم ایران حکومتی را برپا دارند که خدمتگزار ملت باشد، با همسایگان بر مدار صلح و دوستی حرکت کند، و فرد یا گروهی جبار جایگزین مستبدان فعلی نشود.
در هر حال، اسرائیل نه میخواهد و نه حق دارد در شکل و محتوای حکومت آیندۀ ایران دخالتی داشته باشد؛ ایالات متحد آمریکا نیز همینطور. تعیین نوع حکومت آینده، حقی است منحصراً متعلق به مردم ایران—و نخستین شرط تحقق دموکراسی در این کشور.
من امیدوارم که پس از فروپاشی رژیم کنونی، در یک دوران گذار یکساله، مردم ایران در فضایی آزاد و آگاهانه، پس از آشنایی با آرای گروههای سیاسی گوناگون، درباره نظام آیندۀ کشورشان به شکلی دموکراتیک تصمیم بگیرند.
از چشمانداز کوتاهمدت نمیتوان سخن قطعی گفت، اما در بلندمدت یقین دارم که جمهوری اسلامی فروخواهد پاشید. حتی پیش از جنگ دوازدهروزه نیز این حکومت در تمامی زمینهها به بنبست رسیده و فلج شده بود. اگر آن جنگ هم رخ نمیداد، دیر یا زود نظام فرو میریخت. اما جنگ اخیر ضربهای هولناک به آن زد؛ بهویژه به سپاه پاسداران، که متحمل خسارات سنگینی شد. بسیاری از نهادهای سرکوبگر نیز متحمل آسیبهای جدّی شدند. این شرایط، مردم را به کنشگری تشویق میکند و ممکن است ابتکار عمل را از دل خیابان به دست آنان بسپارد".