کتاب مستاجر، سقوط انسانی را نشان میدهد که جامعه او را به یک جانی تبدیل میکند و به قهقهرا میبرد. تاثیر محیط و انسانهای پیرامون بر ناخودآگاه ترلوفسکی شخصیت اصلی داستان و سپس بازتاب این تاثیر بر زندگی و محیط اطرافش.
داستان مردی است به نام ترلوفسکی با ظاهر وبرخورد مناسب که به دنبال آپارتمانی با قیمت مناسب برای اجاره کردن است. در جستجوی خود مورد مناسبی را برای اجاره پیدا میکند و برای بازدید به آنجا میرود. داستان از اینجا شروع میشود که نظافتچی خانه به او میگوید: مستاجری که قبلا اینجا زندگی میکرده خودش را از پنجره به بیرون پرت کرده است ولی هنوز نمرده.
او برای پی بردن از وضعیت مستاجر قبلی به بیمارستان میرود. سیمون شول را روی تخت بیمارستان در حالی که تمام بدنش باند پیچی شده میبیند. سیمون میمیرد و او به آپارتمان نقل مکان میکند. ساختمان عجیب و اتفاقهای مرموزی که در آن جا رخ میدهد باعث میشود که او احساس کند توطئهای در کار بوده که باعث خودکشی سیمون شده وحالا نوبت اوست.
او دچار کابوس میشود، سیمون شول را میبیند، خود را میبیند، شورشی میشود و مرز بین حقیقت و رویا برایش از بین میرود و...