قطعی آب و برق در بسیاری از شهرهای ایران تبدیل به یک بحران ملی شده است. این بحران ملی باعث نارضایتی شدید مردم شده و روز به روز خشم و عصبانیت مردم از مسولین رو به افزایش است. نارضایتی و خشمی که می‌تواند بقای جمهوری اسلامی را به خطر بیندازد.

جمهوری اسلامی؛ ایران و ایرانیان را دوباره به سمت جنگ می‌برد. دومین جنگ در دوره خامنه‌ای و سومین جنگ در عمر جمهوری‌اسلامی می‌تواند به جنگ آخر خامنه ای؛ کشته شدن او و سقوط جمهوری اسلامی منجر شود.

جمهوری اسلامی ایران در جنگ دوازده‌روزه اخیر با اسرائیل به‌طور آشکاری غافلگیر شد؛ حالا سوال این است که آیا جمهوری اسلامی در جنگ بعدی دوباره غافلگیر خواهد شد؟ اگر پاسخ مثبت است، این غافلگیری‌ها در چه حوزه‌هایی خواهد بود و چه عواملی در بروز آن نقش دارند؟

شواهد و قرائن موجود نشان می‌دهد که ایران در ماه‌های آینده به‌احتمال زیاد با یک ابر بحران مواجه خواهد شد. وضعیت آب و برق در بسیاری از شهرهای کشور بحرانی شده و قطع مکرر برق، به اختلال گسترده در اینترنت و زندگی روزمره مردم انجامیده است. در سطح بین‌المللی نیز چشم‌انداز روشنی از توافق بین جمهوری اسلامی و آمریکا یا اروپا دیده نمی‌شود. اروپا تهدید به استفاده از مکانیسم ماشه و بازگرداندن تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل کرده است. اگر این تحریم‌ها در ماه‌های آینده بازگردند، شرایط اقتصادی ایران به‌مراتب دشوارتر از وضعیت فعلی خواهد شد و بدون توافق احتمال درگیری نظامی نیز افزایش می‌یابد. .

در نهایت، حاکمیت اطمینان نخواهد داشت که مجموعه این بحران‌ها منجر به اعتراضات گسترده مردمی نشود.

احمد جنتی، ۹۹ ساله، بار دیگر به عنوان دبیر شورای نگهبان منصوب شد. فردی در آستانه صدسالگی، در جایگاهی چنین مهم قرار دارد، نه فقط طنزی تلخ، بلکه نمادی از پیرسالاری و استبداد ساختاری در جمهوری اسلامی است.

خامنه‌ای در نخستین سخنرانی‌اش پس از خروج از مخفیگاه، بار دیگر بر سیاست‌های ضدآمریکایی و ضداسرائیلی جمهوری اسلامی تأکید کرد. این یعنی هیچ تغییری در رویکرد نظام ایجاد نشده و همچنان سیاست تقابل با آمریکا و اسرائیل در دستور کار است.
در واقع، این سخنان نشان می‌دهد کشور همچنان در مسیر تنش با قدرت‌های بزرگ جهانی قرار دارد و احتمال وقوع جنگی دیگر با اسرائیل، این بار به‌مراتب شدیدتر از جنگ ۱۲روزه قبلی، وجود دارد.

جمهوری اسلامی؛ کشور و مردم را به سوی جنگی دیگر می‌برد. ایران در خطر است ولی برای خامنه‌ای و اطرافیانش سرنوشت کشور و مردم مهم نیست. جامعه در حالت تعلیق است و همه چیز قفل شده است. در این شرایط سوال اصلی پیش روی مردم ، نخبگان و گروه‌های سیاسی این است که چه می‌شود کرد؟

بدیل تدریجی جمهوری اسلامی به یک حکومت زیرزمینی. جمهوری اسلامی حالا دارد کم‌کم به نظامی تبدیل می‌شود که مقاماتش از ترس، یکی‌یکی از صحنه علنی زندگی سیاسی حذف می‌شوند. خامنه‌ای هنوز در مخفیگاه است.فرماندهان ارشد سپاه هم حالا اغلب به‌صورت مخفیانه در جلسات شرکت می‌کنند و در انظار عمومی دیده نمی‌شوند

متأسفانه، تمامی شواهد و قرائن حکایت از آن دارند که جمهوری اسلامی ایران بار دیگر کشور و مردم را به‌سمت جنگی دیگر با اسرائیل سوق می‌دهد. تقابل با ایالات متحده همچنان ادامه دارد، مذاکرات هسته‌ای متوقف شده، همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی تعلیق شده و روابط با سه قدرت اروپایی نیز با سرعتی نگران‌کننده رو به وخامت نهاده است. همه این موارد نشان می‌دهند که مسیر دیپلماسی به‌تدریج مسدود شده و همان‌گونه که تجربه‌های تاریخی نشان داده‌اند، بسته شدن درِ دیپلماسی، به باز شدن مسیر جنگ می‌انجامد.

امروزه می‌توان مردم و جریان‌های سیاسی ایران را به‌طور کلی به دو دسته تقسیم کرد: نخست، کسانی که به‌طور کلی خواهان پایان کار جمهوری اسلامی هستند؛ و دوم، کسانی که در مجموع خواهان تداوم و حفظ آن‌اند.

در این میان، جریان اصلاح‌طلب به‌عنوان یک جریان سیاسی مشخص، در چارچوب حفظ جمهوری اسلامی تعریف می‌شود و با سرنگونی آن مخالف است. از این منظر، اصلاح‌طلبان در برابر خواست اکثریتی از جامعه قرار می‌گیرند که تمایل به گذار از جمهوری اسلامی دارند. به بیان دیگر، اصلاح‌طلبان نسبت به تحولات اجتماعی و تغییر خواسته‌های مردم عقب مانده‌اند.