رواق / Ravaq

گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب ۰۱۴

04.15.2024 - By Farzin RanjbarPlay

Download our free app to listen on your phone

Download on the App StoreGet it on Google Play

گفتم اي سلطان خوبان رحم کن بر اين غريب

گفت در دنبال دل ره گم کند مسکين غريب

گفتمش مگذر زماني گفت معذورم بدار

خانه پروردي چه تاب آرد غم چندين غريب

خفته بر سنجاب شاهي نازنيني را چه غم

گر ز خار و خاره سازد بستر و بالين غريب

اي که در زنجير زلفت جاي چندين آشناست

خوش فتاد آن خال مشکين بر رخ رنگين غريب

مي نمايد عکس مي در رنگ روي مه‌وشت

همچو برگ ارغوان بر صفحه نسرين غريب

بس غريب افتاده است آن مور خط گرد رخت

گر چه نبود در نگارستان خط مشکين غريب

گفتم اي شام غريبان طره شبرنگ تو

در سحرگاهان حذر کن چون بنالد اين غريب

گفت حافظ آشنايان در مقام حيرتند

دور نبود گر نشيند خسته و مسکين غريب

Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations

More episodes from رواق / Ravaq