رواق / Ravaq

خدا که صورت ابروی دلگشای تو بست ۰۳۲

05.11.2024 - By Farzin RanjbarPlay

Download our free app to listen on your phone

Download on the App StoreGet it on Google Play

غزل نمره ۰۳۲ مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلان

خدا که صورت ابروی دلگشای تو بست گشاد کار من اندر کرشمه‌های تو بست

مرا و سرو چمن را به خاک راه نشاند زمانه تا قصب نرگس (زرکش) قبای تو بست

ز کار ما و دل غنچه صد گره بگشود نسيم گل چو دل اندر پی هوای تو بست

مرا به بند تو دوران چرخ راضی کرد ولی چه سود که سررشته در رضای تو بست

چو نافه بر دل مسکين من گره مفکن که عهد با سر زلف گره‌گشای تو بست

تو خود وصال (حیات) دگر بودی ای نسيم (زمان) وصال خطا نگر که دل اميد در وفای تو بست

(هم از نسیم تو روزی گشایشی یابد چو غنچه هرکه دل اندر پی هوای تو بست)

ز دست جور تو گفتم ز شهر خواهم رفت به خنده گفت که حافظ برو که پای تو بست

Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations

More episodes from رواق / Ravaq