
Sign up to save your podcasts
Or
داستان سیر شدن کیخسرو از پادشاهی در شاهنامه فردوسی، بخشی از سرگذشت این پادشاه اسطورهای است. کیخسرو پس از سالها فرمانروایی، فتح سرزمینهای دشمن، و برقراری عدالت، به مرحلهای میرسد که از دنیا و پادشاهی دلزده میشود.
کیخسرو، که در جوانی با اشتیاق و انگیزه به جنگ افراسیاب و دشمنان ایران پرداخته بود، پس از رسیدن به اوج قدرت، به تدریج احساس میکند که دنیا گذرا و بیارزش است. او پیشبینی میکند که اگر بیش از این در دنیا بماند، دچار سرنوشتی تلخ خواهد شد. ازاینرو، تصمیم میگیرد که پادشاهی را ترک کند و خود را برای رسیدن به جهانی برتر آماده سازد.
پیش از کنارهگیری، کیخسرو لهراسب را به جانشینی خود برمیگزیند و او را پادشاه ایران میکند. سپس بزرگان و پهلوانان را جمع کرده و با آنان وداع میکند.
پس از سپردن حکومت، کیخسرو با گروهی از یاران نزدیک خود به کوهستان میرود تا در خلوت به نیایش و عبادت بپردازد. در این سفر، بسیاری از یاران او که همراهش بودند، در اثر سرما و سختیهای راه از دنیا میروند. اما خود کیخسرو بهطرز اسرارآمیزی از دیدهها پنهان میشود و دیگر کسی او را نمییابد.
این بخش از شاهنامه، نشانهای از مفهوم زهد و وارستگی در فرهنگ ایرانی است. کیخسرو، پس از کسب قدرت، به پوچی دنیا پی میبرد و راه رستگاری را در ترک آن میبیند. این داستان همچنین تأکیدی بر چرخهی گذرا و ناپایدار بودن دنیا دارد.
5
22 ratings
داستان سیر شدن کیخسرو از پادشاهی در شاهنامه فردوسی، بخشی از سرگذشت این پادشاه اسطورهای است. کیخسرو پس از سالها فرمانروایی، فتح سرزمینهای دشمن، و برقراری عدالت، به مرحلهای میرسد که از دنیا و پادشاهی دلزده میشود.
کیخسرو، که در جوانی با اشتیاق و انگیزه به جنگ افراسیاب و دشمنان ایران پرداخته بود، پس از رسیدن به اوج قدرت، به تدریج احساس میکند که دنیا گذرا و بیارزش است. او پیشبینی میکند که اگر بیش از این در دنیا بماند، دچار سرنوشتی تلخ خواهد شد. ازاینرو، تصمیم میگیرد که پادشاهی را ترک کند و خود را برای رسیدن به جهانی برتر آماده سازد.
پیش از کنارهگیری، کیخسرو لهراسب را به جانشینی خود برمیگزیند و او را پادشاه ایران میکند. سپس بزرگان و پهلوانان را جمع کرده و با آنان وداع میکند.
پس از سپردن حکومت، کیخسرو با گروهی از یاران نزدیک خود به کوهستان میرود تا در خلوت به نیایش و عبادت بپردازد. در این سفر، بسیاری از یاران او که همراهش بودند، در اثر سرما و سختیهای راه از دنیا میروند. اما خود کیخسرو بهطرز اسرارآمیزی از دیدهها پنهان میشود و دیگر کسی او را نمییابد.
این بخش از شاهنامه، نشانهای از مفهوم زهد و وارستگی در فرهنگ ایرانی است. کیخسرو، پس از کسب قدرت، به پوچی دنیا پی میبرد و راه رستگاری را در ترک آن میبیند. این داستان همچنین تأکیدی بر چرخهی گذرا و ناپایدار بودن دنیا دارد.
10,171 Listeners
2,292 Listeners
7,952 Listeners
227 Listeners
2,741 Listeners
93 Listeners
92 Listeners
354 Listeners
8 Listeners