شاهنامه خوانی درانجمن ایرانشهر ۶۰ دوازده رخ قسمت یازدهم با سیروس ملکی.
نبرد گستهم با لهاک و فرشیدورد و نجات او توسط بیژن
در ادامه نبرد دوازده رخ، پس از کشته شدن سران سپاه توران، لهاک و فرشیدورد تصمیم میگیرند تا از میدان نبرد فرار کنند. اما گستهم با شجاعت و غیرتی مثال زدنی، به دنبال آنها میرود تا از فرارشان جلوگیری کند.
نبردی تن به تن:
گستهم در یک تعقیب و گریز نفسگیر، لهاک و فرشیدورد را در یک بیشه پیدا میکند. نبردی تن به تن و خونین بین آنها درمیگیرد. گستهم با مهارت و قدرتی که از او سراغ داریم، ابتدا فرشیدورد را از پای درمیآورد. سپس نوبت به لهاک میرسد، که با تمام قوا به مقابله با گستهم میپردازد. این نبرد طولانی و طاقتفرسایی است، اما در نهایت گستهم با ضربهای دقیق، لهاک را نیز از پای درمیآورد.
زخمی شدن گستهم:
با این حال، پیروزی گستهم با قیمت بالایی تمام میشود. او در این نبرد زخمیهای عمیقی برمیدارد و به شدت مجروح میشود. به طوری که دیگر توان حرکت کردن ندارد و در همان بیشه رها میشود.
نجات گستهم توسط بیژن:
بیژن که نگران وضعیت گستهم است، به دنبال او میگردد و در نهایت او را در آن بیشه پیدا میکند. با دیدن حال وخیم گستهم، بسیار ناراحت میشود اما به او دلداری میدهد و قول میدهد که او را به سلامت به نزد شاه برساند.
بازگشت به اردوگاه:
بیژن با دشواری بسیار، گستهم را بر روی اسب خود سوار میکند و به سمت اردوگاه ایران حرکت میکند. در طول مسیر، بیژن از گستهم مراقبت میکند و به او آب و غذا میدهد.
تشویق گستهم توسط شاه:
هنگامی که بیژن و گستهم به اردوگاه میرسند، شاه از دیدن آنها بسیار خوشحال میشود. او از شجاعت و فداکاری گستهم بسیار تقدیر و تشکر میکند و دستور میدهد تا بهترین پزشکان برای درمان او اعزام شوند. پس از مدتی، با تلاش پزشکان و دعاهای شاه، گستهم بهبود مییابد و به سلامتی کامل بازمیگردد.
پیامدهای این رویداد:
این رویداد نشان میدهد که گستهم نه تنها یک جنگجوی قدرتمند، بلکه یک انسان وفادار و فداکار نیز هست. او جان خود را برای حفظ امنیت ایران و شاه به خطر میاندازد و در این راه از هیچ تلاشی فروگذار نمیکند. همچنین، این رویداد نشان میدهد که دوستی بیژن و گستهم چقدر عمیق و پایدار است.
The Battle Between Gostaham, Lahhak, and Farshidvard, and His Rescue by Bijan
Following the Battle of the Twelve Rooks: After the defeat of the leaders of the Turanian army, Lahhak and Farshidvard decide to flee the battlefield. However, Gostaham, with unparalleled courage and determination, chases after them to prevent their escape.
A Fierce One-on-One Battle: In a breathless chase, Gostaham finds Lahhak and Farshidvard in a thicket. A bloody one-on-one battle ensues between them. Gostaham, with his renowned skill and strength, first takes down Farshidvard. Then, it is Lahhak’s turn, who fights back with all his might. It is a long and grueling battle, but in the end, Gostaham strikes a precise blow, bringing Lahhak down as well.
Gostaham's Injuries: However, Gostaham's victory comes at a high price. He suffers severe wounds during the battle, leaving him unable to move. He is left behind in the thicket, gravely injured.
Gostaham's Rescue by Bijan: Worried about Gostaham’s condition, Bijan sets out in search of him and eventually finds him in the thicket. Seeing Gostaham's dire state, Bijan is deeply distressed but reassures him, promising to safely bring him back to the king.
Return to the Camp: With great difficulty, Bijan lifts Gostaham onto his horse and heads back toward the Iranian camp. Along the way, Bijan cares for Gostaham, providing him with water and food.
The King's Praise for Gostaham: When Bijan and Gostaham reach the camp, the king is overjoyed to see them. He expresses deep gratitude for Gostaham’s bravery and sacrifice, and orders the best physicians to tend to his wounds. After some time, with the efforts of the physicians and the king’s prayers, Gostaham recovers and regains his full health.
Consequences of This Event: This event demonstrates that Gostaham is not only a powerful warrior but also a loyal and selfless individual. He risks his life to protect the safety of Iran and the king, leaving no effort spared. Moreover, this .event highlights the depth and strength of the friendship