شماره (٠٣٦) - ٠١ شهریور ماه ١٣٨٩
دفتر اول - ابیات ٢٢٣٥ تا ٢٣١٤
هر که کارد، گردد انبارش تهی
لیک اندر مزرعه باشد بهی
وآنکه در انبار ماند و صرفه کرد
اشپش و موش وحوادث هاش خورد
این جهان نفی است، در اثبات جو
صورتت صفر است، در معنیت جو
جان شور تلخ، پیش تیغ بر
جان چون دریای شیرین را بخر
زیر دیوار بدن، گنجست یا
خانه مارست و مور و اژدها
عاقل اندر بیش و نقصان ننگرد
زآنکه هر دو، همچو سیلی بگذرد
خواه صاف و خواه سیل تیره رو
چون نمی پاید دمی، از وی نگو
همچنین از پشه گیری تا به پیل
شد "عیال الله و حق نعم المعیل"
تو جوان بودی و قانع تر بدی
زرطلب گشتی، خود اول زر بدی
زر بدی، پر میوه، چون کاسد شدی
وقت میوه پختنت فاسد شدی
قصه خلیفه کی در کرم در زمان خود از حاتم طایی گذشته بود و نظیر خود نداشت