شماره (٠٤٧) - ٢٤ آبان ماه ١٣٨٩
دفتر اول - ابیات ٢٩٣٠ تا ٢٩٥٨
چون شکوفه ریخت، میوه سر کند
چونکه تن بشکست، جان سر بر زند
میوه معنی و شکوفه صورتش
آن شکوفه مژده، میوه نعمتش
تا که نان نشکست، قوت کی دهد؟
ناشکسته خوشه ها، کی می دهد؟
ای "ضیاء الحق" حسام الدین بگیر
یک دو کاغذ برفزا در وصف پیر
بر نویس احوال پیر راه دان
پیر را بگزین و عین راه دان
پیر تابستان و خلقان تیرماه
خلق مانند شب اند و پیر ماه
پیر را بگزین، که بی پیر این سفر
هست بس پر آفت و خوف و خطر
دشمن راه است، خر مست علف
ای که بس خربنده را کرد او تلف
گر ندانی ره، هر آنچه خر بخواست
عکس آن کن، خود بود آن راه راست
در صفت پیر و متابعت وی
_____________________________________________
♦️ارجاع به ابتدای دفتر چهارم مثنوی، "ضیاء الحق" خواندن حسام الدین چلپی توسط حضرت مولانا.
ای ضیاء الحق حسام الدین توی
که گذشت از مه به نورت مثنوی
گردن این مثنوی را بستهای
میکشی آن سوی که دانستهای
مثنوی را چون تو مبدا بودهای
گر فزون گردد، توش افزودهای
چون چنین خواهی، خدا خواهد چنین
میدهد حق، آرزوی متقین
♦ارجاع به کتاب "لب لباب مثنوی" ملا حسین واعظ کاشفی (قرن نهم)
هر که او بی سر بجنبد، دم بود
جنبشش چون جنبش کژدم بود
بهر این فرمود پیغامبر که من
همچو کشتیام به طوفان زمن
پا بکش در کشتی و میرو روان
چون سوی معشوق جان جان روان
♦ارجاع به کتاب "انسان کامل" عزیز الدین نسفی (قرن هفتم) / پایان رساله هشتم "در بیان صحبت" ص ١٧٣ / و ص ٧٨ / و رساله نوزدهم ص ٢٧٣.
"صحبت اثرهای قوی و خاصیت های عظیم دارد. هر که هر چه یافت، از صحبت دانا یافت. کار صحبت دانا دارد، باقی این همه ریاضات و مجاهدات بسیار، و این همه آداب و شرایط بی شمار، از جهت آن است که تا سالک شایسته صحبت دانا گردد که سالک چون شایسته به صحبت دانا گشت، کار سالک تمام شد. و سالک وقتی شایسته صحبت دانا گردد، که از اخلاق بد، تمام پاک گردد؛ و به اخلاق نیک تمام آراسته گردد."
"ای درویش، اگر سالکی یک روز، بلکه یک لحظه به صحبت دانائی رسد، و مستعد و شایستۀ صحبت دانا باشد، بهتر از آن بود که صد سال، بلکه هزار سال به ریاضات و مجاهدات مشغول باشد، و ان یوماً عند ربکّ کالف سنة ممّا تعدوّن. امکان ندارد که کسی بی صحبت دانا به مقصد رسد و مقصود حاصل کند، اگرچه مستعد باشد و اگرچه به ریاضات و مجاهدات بسیار مشغول بود. ای درویش! بسیار کس باشد که به دانا رسد، و او را از آن دانا هیچ فایده نباشد؛ و این از دو حال خالى نباشد، یا استعداد ندارد یا هم مقصود نباشد. آنکه استعداد ندارد، از اهل صحبت نیست. و آنکه استعداد دارد و هم مقصود نیست، هم صحبت نباشد؛ از جهت آنکه هم صحبت هم مقصود است. هرگاه دو کس به زیادت با هم باشند و مقصود ایشان یکی باشد، هم صحبت باشند؛ و اگر مقصود ایشان یکی نباشد، هم صحبت نباشند. "