میهمان امروز «چهرهها و گفتگوها» سالهای دراز «تمیس»، ایزدبانوی دادگستر، را به نامزدی خود گرفته و در ستایش شایستگیهای او به شاگردان خود درس گفته و سالهای فراوان دیگر، پدیدههای روزگار خود را در ترازوی داوری او گذاشته و زمانی نیز هر چند به دانش و هنر مناسبات دولتی روی آورده، دست از اندیشه در کششها و دلبستگیهای نخستین خود نشسته است. قاسم فاضلی، از آنچه گفته شد دریافتید، حقوقدان و دیپلمات است. او در این گفتگو به چگونگی تحول اوضاع در افغانستان میپردازد و نیز به مردم و کشور دوران کودکی خود اشاره دارد. این گفتگو در ۱۰مارس ۲۰۱۸ از رادیو بینالمللی فرانسه پخش شد و اینک پادکست آن در دسترس کاربران تارنمای این رادیو قرار میگیرد.
میهمان امروز «چهرهها و گفتگوها» استاد حقوق در دانشگاه کابل و سپس در دانشگاه پاریس و چندی نیز رئیس ادارۀ حقوقی سازمان «مخابرات رادیوـ تلویزیونی فرانسه [Télédiffusion de France]» بوده است. وی پس از آن به میدان سیاست گام نهاد و در پی سقوط نخستین حکومت طالبان بر افغانستان در سال ۲۰۰۱ و برآمدن دولت حامد کرزی نخست مشاور حقوقی وی گردید، سپس به سفارت این کشور در پراگ رفت و آنگاه سفیر افغانستان در سازمان یونسکو شد و به پاریس آمد و اینک چند سالی است که بازنشسته شده است.
دکتر محمد قاسم فاضلی تا کنون کتابهای چندی نیز در زمینۀ حقوقی تالیف کرده که از جملۀ آنها میتوان به «مصطلحات حقوقی انگلیسی ـ دری»، «شرکتهای مختلط اقتصادی در افغانستان»، «بررسی قانون اساسی جمهوری اسلامی افغانستان» و نیز کتابی در بارۀ «تاریخ و فعالیتهای سازمان یونسکو» اشاره کرد.
این گفتگو هر چند پیش از تسلط دوبارۀ طالبان بر کابل و برقراری امارت اسلامی در این کشور از نیمۀ ماه اوت ۲۰۲۱ انجام گرفته، اما همچنان تازه است.
قاسم فاضلی در بارۀ سرنوشت کشور زادگاه خود در چند دهۀ اخیر با اشاره به یک ضربالمثل رایج در میان مردم که بر اساس آن «هیچ کس همسایۀ خود را انتخاب نمیکند»، تاکید دارد که «افغانستان در محلی واقع شده است که خطر گزند بیرونی همواره آن را تهدید میکرده است».
او تاکید می کند که در میانۀ قرن گذشته «پادشاه افغانستان در جهت پیشرفت دموکراسی و حقوق بشر و تاسیسات دولتی در این کشور تلاش کرد و در این زمینه موفقیتهای بسیاری نیز بدست آورد، اما کودتای سازمان یافته از سوی محمد داوود خان، خطر مداخلۀ اتحاد جماهیر شوروی را با خود آورد و حکومت کمونیستی در افغانستان برقرار شد». قاسم فاضلی یادآوری میکند که «اقدامات و روشهای نظام کمونیستی در حیات فردی و اجتماعی موجب شکل گرفتن مقاومت گستردهای از سوی مردم در این کشور شد و به سیزده سال جهاد علیۀ حکومت انجامید».
او تاکید میکند که «پس از خروج نیروهای شوروی از افغانستان و بر جا گذاشتن وارثین خود، حفیظ الله امین و نور محمد ترکی، مقاومت مردم همچنان ادامه داشت و حتی در دورۀ دکتر نجیبالله نیز کاهش نیافت و او نیز قربانی گرایش خود شد».
او یادآوری میکند که «مجاهدین نیز که پس از سقوط حکومتهای کمونیستی ادارۀ کشور را در دست گرفتند، به سبب ازهم پاشیدگی و اختلافات عمیق میان خود، موفق به ایجاد جبهۀ واحد و تشکیل یک دولت مورد قبول مردم نشدند» و پاکستان با بهره گرفتن از بی ثباتی و پراکندگی نیروهای کشور، جنبش طالبان را براه انداخت و «افغانستان زیر نظام پر خشونت طالبان که شکلی از داعش است قرار گرفت».
قاسم فاضلی در این گفتگو به نقش «القاعده» و حضور رهبران آن در افغانستان و نزدیکی آنان به طالبان اشاره دارد و پس از یادآوری حملات انجام گرفته به دو برج «مرکز تجارت جهانی» در نیویورک، تاکید میکند که «آمریکائیان در صدد خشک کردن منبع [این پدیده] بر آمدند و نه برای جنگ با افغانها، بلکه برای از میان بردن کسانی که حملات به نیویورک را سازمان داده بودند، به افغانستان لشکر کشید».
قاسم فاضلی یادآوری میکند که «آمریکائیان هنگامی که به افغانستان آمدند [در مبارزۀ خود با القاعده] به کمک مردم این کشور نیاز داشتند و از همین روست که من فرضیۀ جنگ با مردم افغانستان را رد میکنم و اتفاقا همین شد که طالبان شکست خوردند و حدود سه سال تا ۲۰۰۳ وضع کشور رو به بهبود گذاشت و روند صلح عملی شد و چنین تصور میرفت که بکلی نجات یافته است».
او «آغاز جنگ در عراق را یکی از عوامل روی آوردن طالبان به تروریسم در افغانستان» میداند و تاکید میکند که «پاکستان همواره در صدد ضمیمه ساختن خاک افغانستان به قلمروی خود و ایجاد یک کشور نیرومند اسلامی برای مقاومت در برابر هند بوده است» هر چند تا کنون به چنین هدفی دست نیافته است.
قاسم فاضلی از بروز «اختلاف و تنش میان حکومت حامد کرزی و دولت آمریکا، بویژه در آخرین سالهای ریاست جمهوری او» ابراز تاسف میکند و میگوید «اگر به مسائل بر اساس سنجش و ملاحظات ژئواستراتژیک نگریسته میشد، افغانستان باید متحد آمریکا میماند تا پایههای حکومت قانونمند در افغانستان محکم تر شود. این تنش در روند آغاز شده سکته ایجاد کرد». او با اشاره به «سنت قوم گرائی قوی در افغانستان» بر این باور است که «احتمالاً حامد کرزی زیر یک سلسله فشارهای قومی که در درون برای او گران تمام میشد، از آمریکا فاصله گرفت».
قاسم فاضلی تاکید میکند که دو نامزد جانشینی حامد کرزی، اشرف غنی و دکتر عبدالله عبدالله، در بارۀ نتیجۀ انتخابات دچار اختلاف نظر شدند و تقسیم قدرت میان آنان به شکلی صورت گرفت که در واقع تمام قدرت در دست اشرف غنی متمرکز ماند و همین سبب بی اثر شدن نهادهای سیاسی و حقوقی کشور شد، از اعتبار آنان کاست و مردم نیز نسبت به آنان بی اعتقاد شدند».
او در بارۀ امکان ایجاد یک «دولت مصالحۀ ملی» در افغانستان بر این باور است که گروه در قدرت، هر گونه سازش با نیروی مقابل را ناممکن میداند و گروه مقابل سخن از سازش را به معنای خالی کردن جا برای دیگران تلقی میکند» و از همین رو در این زمینه خوشبین نیست.
قاسم فاضلی میگوید «ابزار کار طالب کشتن است، خون ریختن است، تبلیغ عقاید دینی است و در اندیشۀ طالب اینکه افغانستان صاحب مدرسه و مزرعه و خیابان و نان شود، وجود ندارد».
او در این گفتگو به نوجوانی و خانواده و افغانستان دوران کودکی خود نیز اشاره دارد. او یادآوری میکند که پدر و نیاکان او «از مستوفیان کشور بودند و در دولت سازی همواره با پادشاهان این کشور همکاری کردهاند». او تحصیلات خود را در مدرسۀ فرانسه زبان «استقلال» کابل به پایان برده و با کسب نمرات درخشان در امتحانات دیپلم متوسطه، از بورس دولتی برای ادامه تحصیل در فرانسه بهره برده است. قاسم فاضلی در پاریس همزمان با آموزش در «مدرسۀ عالی مخابرات» دکترای حقوق خود را نیز با نگارش پایان نامهای در بارۀ «سازمان پست جهانی» بدست آورده است.
او میگوید «مردم افغانستان دوران کودکی من، همه در تلاش آموختن و دنیا را دیدن بودند. انسانهائی ساعی که کوشش میکردند، دنیا را بشناسند و پیش بروند».
قاسم فاضلی یادآوری میکند که چگونه لشکرکشی شوروی به افغانستان، او را مورد آزار و اذیت قرار داد و چگونه سازمان دادن به برخی مقاومتها و اعتصابات در دانشگاه که در آن هنگام وی ریاست دپارتمان حقوق جزای آن را بر عهده داشت، موجب افزایش تهدیدات شد و وی ناگزیر کشور را ترک کرد و به فرانسه آمد.
این گفتگو را در اینجا گوش کنید...